rail

/ˈreɪl//reɪl/

معنی: توبیخ، ریل خط آهن، خط اهن، نرده، نرده کشیدن، توبیخ کردن
معانی دیگر: راه آهن، خط آهن (railroad و railway هم می گویند)، وابسته به راه آهن، میله یا تخته ی افقی نرده (به میله های عمودی می گویند: post)، روی نرده، نرده ی کشتی، ( به ویژه دور زمین بازی یا میدان اسبدوانی) نرده(rail fence هم می گویند)، تارم، تارمی، ( راه آهن) ریل، (در و پنجره و در تخته پوش کردن دیوار و غیره) چوب افقی، (میز بیلیارد و غیره) لبه، نرده کشی کردن، (با: at یا against) لغاز گفتن، لغز خواندن، عیبجویی کردن، سرزنش کردن، خرده گیری کردن، (جانور شناسی) آبچلیک (تیره ی rallidae که آواز گوشخراش و بال ودم کوتاه دارد و پرنده ی مرداب زی است)، توبی، سرکوفت، طعنه، ریل خط اهن، توبی  کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a horizontal bar that extends between two posts and serves as a barrier, fence, or the like.
مترادف: bar

(2) تعریف: a steel bar, usu. one of a pair, upon which railway cars travel.

(3) تعریف: the railroad as a mode of transportation.
مترادف: railroad, railway

- They travel by rail.
[ترجمه گوگل] آنها با راه آهن سفر می کنند
[ترجمه ترگمان] آن ها با قطار حرکت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rails, railing, railed
• : تعریف: to provide or enclose with a rail or rails.
مشابه: enclose, fence
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rails, railing, railed
• : تعریف: to denounce someone or something in harsh or abusive terms; condemn (usu. fol. by against or at).
مترادف: declaim, inveigh
مشابه: animadvert, fulminate, lash, remonstrate

- He railed against their unfair treatment.
[ترجمه گوگل] او از رفتار ناعادلانه آنها انتقاد کرد
[ترجمه ترگمان] اون مخالف رفتار ناعادلانه اونا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: any of a number of marsh birds having brown plumage, short wings, and a lean body, found in many areas of the world.

جمله های نمونه

1. rail haul is cheaper than truck haul
حمل با قطار ارزانتر از حمل با کامیون است.

2. snow interrupted rail services
برف رفت و آمد قطارها را مختل کرد.

3. to travel by rail
با راه آهن سفر کردن

4. ride on a rail
(آمریکا) با افتضاح از شهر بیرون کردن

5. cattle are hauled by rail
گاوها را با راه آهن می برند.

6. we shipped the cattle to chicago by rail
دام ها را با ترن به شیکاگو فرستادیم.

7. it is two hours from tehran to ghom by rail
از تهران تا قم با ترن دو ساعت است.

8. He lost his balance, staggered back against the rail and toppled over.
[ترجمه گوگل]تعادلش را از دست داد، به پشت ریل برگشت و به زمین افتاد
[ترجمه ترگمان]تعادلش را از دست داد، تلوتلو خورد و به نرده تکیه داد و واژگون شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The rail strike is a bloody nuisance.
[ترجمه گوگل]اعتصاب راه آهن یک مزاحمت خونین است
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن به نرده خیلی آزار دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A towel hung from the rail.
[ترجمه گوگل]حوله ای از ریل آویزان بود
[ترجمه ترگمان]یک حوله از نرده آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Passengers want a better rail service .
[ترجمه گوگل]مسافران خدمات ریلی بهتری می خواهند
[ترجمه ترگمان]مسافران خواستار خدمات ریلی بهتری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Raw materials and labour come by ship, rail or road.
[ترجمه گوگل]مواد اولیه و نیروی کار از طریق کشتی، راه آهن یا جاده می آید
[ترجمه ترگمان]مواد خام و نیروی کار از طریق کشتی، راه آهن یا جاده می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The rail system has triple the average number of accidents.
[ترجمه گوگل]سیستم ریلی سه برابر میانگین تعداد تصادفات است
[ترجمه ترگمان]سیستم راه آهن تعداد متوسط تصادفات را سه برابر کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Do you send the goods per rail,(sentence dictionary) or per plane?
[ترجمه گوگل]آیا کالا را به ازای ریل، (فرهنگ لغت جملات) ارسال می کنید یا به ازای هر هواپیما؟
[ترجمه ترگمان]آیا کالا را برای هر ریل، (فرهنگ لغت)یا هر هواپیما ارسال می کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The deal pre-empted a strike by rail workers.
[ترجمه گوگل]این قرارداد مانع از اعتصاب کارگران راه آهن شد
[ترجمه ترگمان]این معامله اعتصاب کارگران راه آهن را در انحصار خود قرار داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. "Have you ever wondered why British Rail would rather tart up their stations than improve services?" he asked.
[ترجمه گوگل]آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا بریتیش ریل ترجیح می دهد ایستگاه های خود را به جای بهبود خدمات، خراب کند؟ او درخواست کرد
[ترجمه ترگمان]آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چرا راه آهن بریتانیا به جای بهبود خدمات، ایستگاه ها را خراب می کند؟ او پرسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Improved rail transport is essential for business.
[ترجمه گوگل]بهبود حمل و نقل ریلی برای تجارت ضروری است
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل ریلی اصلاح شده برای تجارت ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. She slid her hand along the rail.
[ترجمه گوگل]دستش را روی ریل کشید
[ترجمه ترگمان]دستش را روی نرده کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توبیخ (اسم)
vituperation, reproach, talking to, raillery, rail, reprimand

ریل خط آهن (اسم)
rail

خط اهن (اسم)
track, rail, railway

نرده (اسم)
balustrade, railing, fencing, rail, parapet, paling, list, pale

نرده کشیدن (فعل)
rail, fence, picket

توبیخ کردن (فعل)
rail, rebuke, vituperate, reprehend, tell off

تخصصی

[سینما] بوبین / حلقه فیلم
[عمران و معماری] ریل - نرده - خط آهن - راه آهن - زوار
[زمین شناسی] ریل - ریلهای خط راه آهن معادن مانندخط آهن سراسری ازپروفیلهای مخصوص انتخاب می شوند .این پروفیلها ازسه قسمت قارچ،تیغه وتکیه گاه تشکیل شده است.نوع ریل رابایدبراساس وزن کل واگن ولوکوموتیو انتخاب کرد
[نساجی] ریل - پایه یا میله افقی - نرده - نرده ایمنی - راه آهن

انگلیسی به انگلیسی

• bar, bannister; bar used to hang objects; railroad track
lay railroad tracks; send by train; construct a fence
a rail is a horizontal bar which is fixed to something and used as a fence or as a support for hanging things on.
the steel bars which trains run on are called rails.
if you travel or send something by rail, you travel on or send it in a train.
if something such as a plan, discussion, or agreement is back on the rails, it continues after a period when it almost failed.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To criticize or scold angrily 📢
🔍 مترادف: Scold
✅ مثال: She railed against the injustices she witnessed in the workplace
A “rail” is a term commonly used to refer to a line of cocaine that is snorted through the nose. It is typically a thin, straight line of the powdered drug.
معمولاً برای اشاره به خطی از کوکائین که از طریق بینی استنشاق می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

این معمولاً یک خط مستقیم و نازک از مواد پودری است.
مثال؛
He did a massive rail of cocaine at the party.
In a conversation about drug use, a person might ask, “Have you ever snorted a rail before?”
A user might post on a drug forum, “I prefer doing small rails instead of big lines. ”

rail
1. ریل 2. راه آهن 3. نرده 4. نرده کشیدن // 1. تندی کردن. اوقات تلخی کردن 2. سرزنش کردن. پرخاش کردن
مثال:
postmodern voices railing against reason
صداهای پست مدرن در مقابل عقلانیت پرخاش می کنند.
میلۀ چوب رخت
[رگال]
ریل، ریل حمل و نقل
مثال: The train runs on rails.
قطار بر ریل ها حرکت می کند.
در ذیل توضیح جناب آقای رسولی ( مترجم، مدرس ) ،
1 - "قاطی کردن " معادل مناسبی می تواند باشد.
to lose control and start to behave in a way that is not normal or acceptable
از دست دادن کنترل و رفتار غیر طبیعی داشتن
...
[مشاهده متن کامل]

2 - این اصطلاح همراه با go می آید ( با to be نیست ) ،
. He was a promising student but he went off the rails after he started taking drugs
وی دانش آموز آتیه داری بود ولی از وقتی آلوده به مواد شد قاطی کرد.
3 - به نظرم اصطلاح have your head in the clouds می تواند معادل توی باغ نبودن به کار رود.

با اعتذار
عاشق کلمه
سعید امدادی
09127772125

He is off the rails
توی باغ نیست ، تو خط نیست ( اصطلاحا )
Hail تگرگ
oldقدیمی
Rail ریل قطار
موضع گرفتن
If you rail against something, you criticize it loudly and angrily
He railed against hypocrisy and greed. [V against/at]
I'd cursed him and railed at him. [V against/at n]
Synonyms: complain, attack, abuse, blast
...
[مشاهده متن کامل]

Rail در نقش فعل با حرف اضافه at یا against میاد و به معنی اعتراض کردن به، گلایه کردن ، با صدای بلند اعتراض کردن

rail ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: ریل
تعریف: فولاد نوردشده‏ای که به شکل معین و به صورت دو رشتۀ موازی بر روی ریل‏بندها نصب شود
a horizontal bar that you tie things to or hang
things on
گلایه از چیزی
فحش دادن توهین کردن

شکایت کردن به یا شکایت کردن علیه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس