1. He was breathing raggedly, mouth open.
[ترجمه گوگل]با دهان باز نفس می کشید
[ترجمه ترگمان]سخت نفس می کشید، دهانش باز مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سخت نفس می کشید، دهانش باز مانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She was breathing raggedly.
[ترجمه گوگل]او به شدت نفس میکشید
[ترجمه ترگمان]با نفسی تازه نفس می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با نفسی تازه نفس می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The band performed raggedly because they were nervous to be in a recording studio.
[ترجمه گوگل]گروه به دلیل نگرانی از حضور در یک استودیو ضبط، به شدت اجرا کردند
[ترجمه ترگمان]گروه کار سختی را انجام داد، زیرا عصبی بودند که در یک استودیوی ضبط حضور داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گروه کار سختی را انجام داد، زیرا عصبی بودند که در یک استودیوی ضبط حضور داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Haggard and pale, shabbily or raggedly dressed, their and down at heel, they slouched past.
[ترجمه گوگل]مات و رنگ پریده، کهنه یا نازک لباس پوشیده بودند، در حالی که پاشنه پاشان پایین بود، خمیده جلو می رفتند
[ترجمه ترگمان]نحیف و رنگ پریده، با لباس های مندرس و عبوس، و down که در پاشنه خوابیده بودند، از کنار آن ها گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نحیف و رنگ پریده، با لباس های مندرس و عبوس، و down که در پاشنه خوابیده بودند، از کنار آن ها گذشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The crowd was shouting raggedly now, instead of in chorus as at first.
[ترجمه گوگل]جمعیت اکنون به جای گروه کر مانند اول فریاد می زدند
[ترجمه ترگمان]اکنون مردم به جای آن که دسته جمعی با هم برقصند، فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اکنون مردم به جای آن که دسته جمعی با هم برقصند، فریاد می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. A stone wall trails raggedly through the woods.
[ترجمه گوگل]یک دیوار سنگی به طرز ناهمواری از میان جنگل عبور می کند
[ترجمه ترگمان]یک دیوار سنگی از وسط جنگل عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک دیوار سنگی از وسط جنگل عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Some people tried to sing, but their voices soon died raggedly away.
[ترجمه گوگل]برخی از مردم سعی کردند آواز بخوانند، اما صدای آنها به سرعت از بین رفت
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم سعی می کردند آواز بخوانند، اما طولی نکشید که آن ها خیلی زود از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم سعی می کردند آواز بخوانند، اما طولی نکشید که آن ها خیلی زود از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Instead he was standing in front of the Speaker, showing him a raggedly little scrap of paper.
[ترجمه گوگل]در عوض او در مقابل رئیس مجلس ایستاده بود و یک کاغذ پاره پاره شده را به او نشان می داد
[ترجمه ترگمان]به جای آن در مقابل رئیس مجلس ایستاده بود و تکه کاغذ کوچکی از کاغذ را به او نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به جای آن در مقابل رئیس مجلس ایستاده بود و تکه کاغذ کوچکی از کاغذ را به او نشان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I took the cigarette he offered, drawing at it raggedly.
[ترجمه گوگل]سیگاری را که او عرضه کرد، برداشتم و با ژولیدگی روی آن کشیدم
[ترجمه ترگمان]سیگاری را که به من تعارف کرده بود برداشتم و ناشیانه نقاشی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سیگاری را که به من تعارف کرده بود برداشتم و ناشیانه نقاشی کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید