ragbag

/ˈræɡbæɡ//ˈræɡbæɡ/

معنی: کیف لباس های کهنه و بی مصرف
معانی دیگر: بقچه یا کیسه ی حاوی تکه های پارچه، لته دان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a bag for collecting or storing rags.

(2) تعریف: a miscellaneous or motley collection; gathering of odds and ends.

جمله های نمونه

1. His book is just a ragbag of unsupported opinions.
[ترجمه گوگل]کتاب او فقط یک کوله پشتی از نظرات بی پشتوانه است
[ترجمه ترگمان]کتاب او فقط a از عقاید پشتیبانی نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The government was still in effect a ragbag of Social Democrats and Liberals.
[ترجمه گوگل]دولت هنوز در واقع یک کوله‌بار از سوسیال دموکرات‌ها و لیبرال‌ها بود
[ترجمه ترگمان]دولت هنوز هم عضو حزب سوسیال دموکرات و لیبرال ها می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This show is a bit of a ragbag.
[ترجمه گوگل]این نمایش کمی چرند است
[ترجمه ترگمان]این نمایش کمی of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They formed an extraordinary ragbag of a community from the point of view of language, culture, religion and education.
[ترجمه گوگل]آنها از نظر زبانی، فرهنگی، مذهبی و آموزشی، جامعه ای خارق العاده را تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها از نقطه نظر زبان، فرهنگ، مذهب و آموزش، یک ragbag فوق العاده از یک جامعه تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His argument is a ragbag of disconnected facts.
[ترجمه گوگل]استدلال او انبوهی از حقایق غیر مرتبط است
[ترجمه ترگمان]استدلال او a از واقعیت های قطع شده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In several countries a ragbag of extremists, nutcases and xenophobes look set to win seats.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در چندین کشور، انبوهی از افراط گرایان، بدجنس ها و بیگانه هراسان کرسی های خود را به دست خواهند آورد
[ترجمه ترگمان]در چندین کشور گروهی از افراط گرایان، nutcases و xenophobes به نظر می رسد که کرسی هایی به دست آورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The drawing-room had not yet been invaded by the decorators and was still in its original cluttered and faded ragbag splendour.
[ترجمه گوگل]اتاق پذیرایی هنوز مورد هجوم دکوراتورها قرار نگرفته بود و هنوز در شکوه و شکوه اولیه درهم و برهم و محو کیسه پارچه ای خود بود
[ترجمه ترگمان]اتاق پذیرایی هنوز توسط decorators مورد تجاوز قرار نگرفته بود و با شکوه و زرق و برق اصلی آن هنوز از بین نرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If Son has a grand strategy for extracting more value out of his ragbag of assets, it is hard to spot.
[ترجمه گوگل]اگر سون استراتژی بزرگی برای استخراج ارزش بیشتر از دارایی های خود داشته باشد، تشخیص آن دشوار است
[ترجمه ترگمان]اگر پسر یک استراتژی بزرگ برای کسب ارزش بیشتر از دارایی های خود داشته باشد، تشخیص آن دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Mr bin Laden matters because he swept up a ragbag of local grievances into a brand of intoxicating and violent jihad with worldwide pretensions.
[ترجمه گوگل]آقای بن لادن اهمیت دارد، زیرا او انبوهی از نارضایتی‌های محلی را به شکلی از جهاد مست کننده و خشونت‌آمیز با ادعاهای جهانی تبدیل کرد
[ترجمه ترگمان]مسائل مربوط به بن لادن به این دلیل است که او یک سری شکایات مردم محلی را به نام \"جهاد مست کننده و خشن\" با ادعاهای جهانی از میان برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The third feature of the elections was a sour and negative mood, shown not merely in a low turnout but also in wide support for a ragbag of far-right, populist, anti-EU or plain nutty parties.
[ترجمه گوگل]سومین ویژگی انتخابات، خلق و خوی ترش و منفی بود که نه تنها با مشارکت کم، بلکه در حمایت گسترده از گروهی از احزاب راست افراطی، پوپولیست، ضد اتحادیه اروپا یا احزاب ساده لوح نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]ویژگی سوم انتخابات، یک حالت بد و منفی بود، که نه تنها در مشارکت کم بلکه در حمایت گسترده برای a از جناح راست، مردمی، ضد اتحادیه اروپا و یا parties ساده مورد حمایت قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Yet it has never dared to shift closer to social democracy, partly for fear of ceding too much ground to a ragbag of parties—greens, communists, anti-capitalists and others—to its own left.
[ترجمه گوگل]با این حال هرگز جرأت نزدیک شدن به سوسیال دموکراسی را نداشته است، تا حدی به دلیل ترس از واگذاری زمین بیش از حد به انبوهی از احزاب - سبزها، کمونیست ها، ضد سرمایه داران و دیگران - در سمت چپ خود
[ترجمه ترگمان]با این حال، هرگز جرات نکرده است به دموکراسی اجتماعی نزدیک تر شود، تا حدی به خاطر ترس از واگذاری زمین به گروهی از احزاب، سبزها، کمونیست ها، ضد سرمایه داران و دیگران - به سمت چپ خود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Alistair Darling, the chancellor of the exchequer, offered a ragbag of measures that offered various economic sweeteners but made little serious attempt to cut Britain's large budget deficit.
[ترجمه گوگل]آلیستر دارلینگ، صدراعظم خزانه‌داری، مجموعه‌ای از اقدامات را ارائه کرد که شیرین‌کننده‌های اقتصادی مختلفی را ارائه می‌کرد، اما تلاش جدی چندانی برای کاهش کسری بودجه بزرگ بریتانیا انجام نداد
[ترجمه ترگمان]Alistair Darling، رئیس خزانه داری، مجموعه ای از اقداماتی را ارائه کرد که sweeteners مختلف اقتصادی را ارائه می کرد، اما تلاش جدی برای کاهش کسری بودجه بزرگ بریتانیا انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The constitutional renewal bill, now becalmed in parliament, is a ragbag of issues.
[ترجمه گوگل]لایحه تجدید قانون اساسی که اکنون در مجلس مطرح شده است، مجموعه ای از مسائل است
[ترجمه ترگمان]لایحه تمدید قانون اساسی که در حال حاضر در مجلس آرام گرفته است، ragbag از مسائل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Take that draft directive on hedge funds and private equity, a ragbag of measures requiring more disclosure, greater controls over leverage and tighter restrictions on non-EU funds.
[ترجمه گوگل]پیش‌نویس دستورالعمل مربوط به صندوق‌های تامینی و سهام خصوصی را در نظر بگیرید، مجموعه‌ای از اقدامات که نیازمند افشای بیشتر، کنترل‌های بیشتر بر اهرم‌های مالی و محدودیت‌های سخت‌تر بر وجوه غیر اتحادیه اروپا است
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که پیش نویس دستورالعمل مربوط به صندوق های تامینی و حقوق مالکیت خصوصی، مجموعه ای از اقدامات نیازمند افشا بیشتر، کنترل بیشتر بر روی اهرم و محدودیت های سخت تر در بودجه غیر اتحادیه اروپا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کیف لباس های کهنه و بی مصرف (اسم)
ragbag

انگلیسی به انگلیسی

• bag for keeping small pieces of material and clothing are kept to use for mending or as rags; conglomeration, miscellany
a ragbag of things is a group of things which do not have much in common with each other, but which are being considered together at the same time; an informal word.

پیشنهاد کاربران

به جز بقچه و کیسه خرت و پرت یا لباسهای کهنه، معجون هم معنی میده.

بپرس