1. The rag trade is extremely competitive, and one needs plenty of contacts in order to survive.
[ترجمه گوگل]تجارت کهنه کاملاً رقابتی است و شخص برای زنده ماندن به تماس های زیادی نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]تجارت پارچه بسیار رقابتی است و فرد برای زنده ماندن به تعداد زیادی لنز نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجارت پارچه بسیار رقابتی است و فرد برای زنده ماندن به تعداد زیادی لنز نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The rag trade adopted the same approach when it came to designing and flogging its clobber.
[ترجمه گوگل]وقتی نوبت به طراحی و شلاق زدن به کلوبر می رسید، تجارت کهنه نیز همین رویکرد را اتخاذ کرد
[ترجمه ترگمان]تجارت کهنه همان روش را اتخاذ کرد که برای طراحی و شلاق زدن its به کار آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تجارت کهنه همان روش را اتخاذ کرد که برای طراحی و شلاق زدن its به کار آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Beware of an opportunist rag trade beginning to sell you recycled clothing under the guise of social awareness.
[ترجمه گوگل]مراقب باشید که یک تجارت فرصت طلب کهنه پارچه که به بهانه آگاهی اجتماعی شروع به فروش لباس های بازیافتی به شما می کند
[ترجمه ترگمان]از یک تجارت کهنه و کثیفی که شروع به فروش لباس های بازیافتی تحت پوشش آگاهی اجتماعی می کنند، آگاه باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از یک تجارت کهنه و کثیفی که شروع به فروش لباس های بازیافتی تحت پوشش آگاهی اجتماعی می کنند، آگاه باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. No such inhibitions stunt the growth of the rag trade at the polar opposite point from the basking Sloanes.
[ترجمه گوگل]هیچ چنین مانعی مانع از رشد تجارت کهنه در نقطه مقابل قطبی نسبت به اسلونز نمی شود
[ترجمه ترگمان]چنین inhibitions مانع رشد تجارت پارچه در نقطه مقابل قطب مخالف در نقطه مقابل خود نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چنین inhibitions مانع رشد تجارت پارچه در نقطه مقابل قطب مخالف در نقطه مقابل خود نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My aspiration is that I can manage the rag trade after graduating from college.
[ترجمه گوگل]آرزوی من این است که بتوانم پس از فارغ التحصیلی از کالج، تجارت پارچه را مدیریت کنم
[ترجمه ترگمان]آرزوی من این است که می توانم بعد از فارغ التحصیلی از کالج تجارت پارچه را مدیریت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آرزوی من این است که می توانم بعد از فارغ التحصیلی از کالج تجارت پارچه را مدیریت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The second, analyze the problems existing in Chinese rag trade after introducing the present situation.
[ترجمه گوگل]دوم، تحلیل مشکلات موجود در تجارت پارچه چینی پس از معرفی وضعیت موجود
[ترجمه ترگمان]دومی، مشکلات موجود در تجارت کهنه چین را پس از معرفی وضعیت کنونی تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دومی، مشکلات موجود در تجارت کهنه چین را پس از معرفی وضعیت کنونی تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Eg:She used to be quite successful in the rag trade .
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال: او قبلاً در تجارت کهنه کاملاً موفق بود
[ترجمه ترگمان]او در این حرفه کهنه موفق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او در این حرفه کهنه موفق می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Therefore, it is necessary for Chinese rag trade to realize the importance of building international brand as well as keeping the quantity of producing and exporting.
[ترجمه گوگل]بنابراین لازم است تجارت پارچه چینی به اهمیت ایجاد برند بین المللی و همچنین حفظ مقدار تولید و صادرات پی برد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای تجارت پارچه چینی لازم است که اهمیت ساخت یک برند بین المللی و همچنین حفظ مقدار تولید و صادرات را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای تجارت پارچه چینی لازم است که اهمیت ساخت یک برند بین المللی و همچنین حفظ مقدار تولید و صادرات را درک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Then researches present situation and problems of Chinese rag trade and selectsTianjin MQL as an object, analyses the process and the results of the implementationof Lean supply chain.
[ترجمه گوگل]سپس وضعیت موجود و مشکلات تجارت پارچه چینی را مورد بررسی قرار داده و تیانجین MQL را به عنوان یک هدف انتخاب کرده، فرآیند و نتایج اجرای زنجیره تامین ناب را تحلیل میکند
[ترجمه ترگمان]سپس تحقیقات در مورد وضعیت و مشکلات تجارت کهنه چین و selectsTianjin MQL به عنوان یک شی، فرآیند و نتایج زنجیره تامین Lean implementationof را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سپس تحقیقات در مورد وضعیت و مشکلات تجارت کهنه چین و selectsTianjin MQL به عنوان یک شی، فرآیند و نتایج زنجیره تامین Lean implementationof را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. With rising of the rag trade, the industry sartorius became more and ore important, and the servo controller is the core of industry sartorius.
[ترجمه گوگل]با افزایش تجارت پارچه، صنعت sartorius اهمیت بیشتری پیدا کرد و سروو کنترل کننده هسته اصلی صنعت sartorius است
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت به اهمیت بیشتری رسید و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت به اهمیت بیشتری رسید و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Our products will be widely used in medicine, rag trade, engine, architecture and so no.
[ترجمه گوگل]محصولات ما به طور گسترده در پزشکی، تجارت پارچه، موتور، معماری و غیره استفاده خواهند شد
[ترجمه ترگمان]محصولات ما به طور گسترده در پزشکی، تجارت کهنه، موتور، معماری و غیره به کار خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]محصولات ما به طور گسترده در پزشکی، تجارت کهنه، موتور، معماری و غیره به کار خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. With the rising of the rag trade, the industry sartorius became more and more important, and the servo controller is the core of industry sartorius.
[ترجمه گوگل]با افزایش تجارت پارچه، صنعت sartorius اهمیت بیشتری پیدا کرد و کنترل کننده سروو هسته اصلی sartorius صنعت است
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت مهم تر و مهم تر شد، و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با افزایش تجارت پارچه، sartorius صنعت مهم تر و مهم تر شد، و کنترل کننده فرمانیار هسته صنعت sartorius است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My wife is a business woman with two shops and I came out at the height of the rag trade jamborees.
[ترجمه گوگل]همسرم یک زن تاجر است و دو مغازه دارد و من در اوج مغازههای پارچه فروشی بیرون آمدم
[ترجمه ترگمان]زن من یک زن تاجر با دو مغازه است و من در اوج تجارت rag بیرون آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]زن من یک زن تاجر با دو مغازه است و من در اوج تجارت rag بیرون آمدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It can be adapted to clothing and Clarks intends to sell its expertise to the rag trade.
[ترجمه گوگل]می توان آن را با لباس تطبیق داد و کلارکز قصد دارد تخصص خود را به تجارت پارچه بفروشد
[ترجمه ترگمان]آن را می توان با لباس ها تطبیق داد و Clarks قصد دارد تخصص خود را به تجارت پارچه بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن را می توان با لباس ها تطبیق داد و Clarks قصد دارد تخصص خود را به تجارت پارچه بفروشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید