اسم ( noun )
• (1) تعریف: a scrap or fragment of cloth.
• مترادف: cloth
• مشابه: remnant, ribbon, scrap, shred, swatch, tatter
• مترادف: cloth
• مشابه: remnant, ribbon, scrap, shred, swatch, tatter
- You can use this rag to clean up the paint spills.
[ترجمه گوگل] می توانید از این پارچه برای تمیز کردن رنگ های ریخته شده استفاده کنید
[ترجمه ترگمان] شما می توانید از این پارچه برای تمیز کردن نشت رنگ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] شما می توانید از این پارچه برای تمیز کردن نشت رنگ استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: (pl.) old or worn pieces of clothing.
• مترادف: tatters
• مشابه: castoff, hand-me-down, tag
• مترادف: tatters
• مشابه: castoff, hand-me-down, tag
- The beggars were dressed in rags.
[ترجمه گوگل] گداها لباس های پارچه ای پوشیده بودند
[ترجمه ترگمان] گدایان لباس های پاره بتن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گدایان لباس های پاره بتن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (3) تعریف: a shred or fragment of anything.
• مترادف: bit, fragment, piece, shred, snippet, tatter
• مشابه: fraction, particle, remnant
• مترادف: bit, fragment, piece, shred, snippet, tatter
• مشابه: fraction, particle, remnant
• (4) تعریف: cloth used as an element in making paper.
• مشابه: pulp
• مشابه: pulp
• (5) تعریف: (informal) a newspaper that is considered contemptible or inferior.
• مشابه: newspaper, paper, tabloid
• مشابه: newspaper, paper, tabloid
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rags, ragging, ragged
حالات: rags, ragging, ragged
• : تعریف: (informal) to tease or scold.
• مشابه: bait, chastise, chide, fleer, gibe, jeer, jest, kid, mock, needle, poke fun at, provoke, rib, ridicule, scold, taunt, tease
• مشابه: bait, chastise, chide, fleer, gibe, jeer, jest, kid, mock, needle, poke fun at, provoke, rib, ridicule, scold, taunt, tease
- I wish you'd quit ragging me about that incident.
[ترجمه گوگل] کاش دست از سرزنش کردن من در مورد آن حادثه بردارید
[ترجمه ترگمان] ای کاش در این مورد با من جر و بحث می کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ای کاش در این مورد با من جر و بحث می کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• : تعریف: a composition of ragtime music.
- The composer Scott Joplin is said to have composed the definitive rag.
[ترجمه گوگل] گفته می شود که اسکات جاپلین، آهنگساز، آهنگ قطعی راگ را ساخته است
[ترجمه ترگمان] گفته می شود که این آهنگساز، اسکات جاپلین، یک پارچه کهنه را تشکیل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] گفته می شود که این آهنگساز، اسکات جاپلین، یک پارچه کهنه را تشکیل داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید