rafter

/ˈræftər//ˈrɑːftə/

معنی: خرپا، گله مرغ، تیر عرضی طاق، لاپه، پالار، الوار دار کردن
معانی دیگر: (معماری - در بام های شیب دار) تیر سقف، بالار، داربام، گله مره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one of the usu. sloping timbers that support the covering material of a roof.

جمله های نمونه

1. Rafter was knocked out of the tournament in the third round.
[ترجمه گوگل]رافتر در دور سوم از مسابقات حذف شد
[ترجمه ترگمان]در سومین دور مسابقه rafter از مسابقات خارج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rafter has served fifteen aces in the match so far.
[ترجمه گوگل]رافتر تا کنون 15 آس در این مسابقه سرویس داده است
[ترجمه ترگمان]تا حالا پانزده تا آس تو این مسابقه بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Rafter must get another break to win.
[ترجمه گوگل]رافتر برای پیروزی باید یک استراحت دیگر کسب کند
[ترجمه ترگمان]rafter باید یه فرصت دیگه برای برنده شدن داشته باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Goran's moment of glory came when he defeated Rafter.
[ترجمه گوگل]لحظه شکوه گوران زمانی فرا رسید که رافتر را شکست داد
[ترجمه ترگمان]وقتی که rafter شکست خورد، زمان پیروزی فرا رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With two serves in hand Rafter was poised to take a 6-1 lead.
[ترجمه گوگل]با دو سرویس در دست رافتر آماده شد تا 6-1 پیش بیفتد
[ترجمه ترگمان]با دو عمل جراحی، Rafter آماده بود تا یک پیشتازی ۶ - ۱ داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rafter watched and waited, perhaps hoping that Ivanisevic's split personalities would unravel.
[ترجمه گوگل]رافتر تماشا کرد و منتظر ماند، شاید امیدوار بود که شخصیت های دوپاره ایوانیسوویچ آشکار شود
[ترجمه ترگمان]Rafter آن ها را تماشا کرد و منتظر ماند، شاید امیدوار بود که یک شخصیت شکافته شده متلاشی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. RAFTER was not well received. At first it was just a rustle.
[ترجمه گوگل]از RAFTER استقبال خوبی نشد در ابتدا فقط یک خش خش بود
[ترجمه ترگمان]rafter به خوبی پذیرفته نشد اولش فقط یه خش خش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Positive 4 out columns, and column and the rafter head still painting marks.
[ترجمه گوگل]4 ستون مثبت، و ستون و سر تیرک هنوز علامت‌های رنگ آمیزی دارند
[ترجمه ترگمان]ستون های مثبت ۴ ستون و ستون و سر rafter هنوز علائم نقاشی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Rafter of satin, and roof of stone.
[ترجمه گوگل]جرز از ساتن و سقف از سنگ
[ترجمه ترگمان]rafter از ساتن و سقف سنگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The main truss or rafter that supports and gives form to a roof.
[ترجمه گوگل]خرپا یا جرز اصلی که پشت بام را نگه می دارد و به آن فرم می دهد
[ترجمه ترگمان]بندی اصلی یا rafter که از آن پشتیبانی می کند و به یک سقف شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Son with flying eaves, rafter length ratio is about five to two.
[ترجمه گوگل]پسر با پیش امدگی لبه بام پرواز، نسبت طول تیرک حدود پنج به دو است
[ترجمه ترگمان]نسبت طول eaves در حدود ۵ تا ۲ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The main building are the use of fly rafter brackets, elegant shape.
[ترجمه گوگل]ساختمان اصلی استفاده از براکت های رافتر پرواز، شکل ظریف است
[ترجمه ترگمان]ساختمان اصلی استفاده از brackets fly، شکل ظریف و ظریف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The carpenter working on the rafter passed his axe down to his mate below.
[ترجمه گوگل]نجار که روی خروار کار می کرد، تبر خود را به همسرش در پایین رد کرد
[ترجمه ترگمان]نجار روی طاق کار می کرد و تبر خود را پایین می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. From the top rafter, a great horned owl swiveled its head to look at us.
[ترجمه گوگل]از بالای تیرک، جغد شاخدار بزرگی سرش را چرخاند تا به ما نگاه کند
[ترجمه ترگمان]از بالای تیر، یک جغد شاخ دار شاخ دار سرش را چرخاند تا به ما نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It's a better solution to use external rafter doom roof on the occasion of medium of high causticity or difficult to paint on the undersurface of roof plates.
[ترجمه گوگل]راه حل بهتری برای استفاده از سقف خرطومی بیرونی در مواردی که میزان سوزش متوسط ​​است یا رنگ آمیزی روی سطح زیرین صفحات سقف دشوار است
[ترجمه ترگمان]این یک راه حل بهتر برای استفاده از سقف مخوف rafter بیرونی بر حسب متوسط of بالا یا سخت کشیدن روی سقف صفحات سقف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خرپا (اسم)
abutment, truss, rafter

گله مرغ (اسم)
rafter

تیر عرضی طاق (اسم)
rafter

لاپه (اسم)
rafter

پالار (اسم)
rafter

الوار دار کردن (فعل)
rafter

تخصصی

[عمران و معماری] تیر شیب - شاهتیر زیر شیروانی - لاپه عرضی - لاپه - تیر مایل شیروانی - لنگه خرپا
[زمین شناسی] پالار، تیر شیب، شاهتیر زیر شیروانی، لاپه عرضی، لاپه تیر مایل شیروانی

انگلیسی به انگلیسی

• sloped beam that forms the framework of a roof; person who participates in the sport of white-water rafting; one who travels by raft; one who transports by raft
rafters are the sloping pieces of wood that support a roof.

پیشنهاد کاربران

### **Root Words, Collocations, and Derivatives of "Rafter"**
#### **1. RAFTER ( noun ) - تیر سقف، تیرچه**
**Collocations:** wooden rafter, ceiling rafter, roof rafter, supporting rafter, strong rafter
...
[مشاهده متن کامل]

**Derivatives:** raft ( n, v ) , rafting ( n ) , rafters ( plural )
✅ **Example Sentences:**
1️⃣ **The old house has wooden rafters. ** 🏡
**خانه قدیمی تیرهای چوبی دارد. **
2️⃣ **The workers replaced the broken ceiling rafter. ** 🔨
**کارگران تیر سقف شکسته را جایگزین کردند. **
3️⃣ **A strong rafter supports the roof of the barn. ** 🏗️
**یک تیر محکم سقف انبار را نگه می دارد. **
4️⃣ **He climbed up to fix the damaged rafters. ** 🪜
**او بالا رفت تا تیرهای آسیب دیده را تعمیر کند. **
5️⃣ **The ancient temple’s rafters were beautifully carved. ** 🏛️
**تیرهای معبد باستانی به زیبایی حکاکی شده بودند. **
- - -
#### **2. RAFT ( noun, verb ) - قایق، قایقرانی کردن**
**Collocations:** wooden raft, inflatable raft, build a raft, raft of logs, raft down the river
**Derivatives:** rafting ( n ) , rafts ( plural )
✅ **Example Sentences:**
1️⃣ **They built a small wooden raft. ** 🛶
**آن ها یک قایق چوبی کوچک ساختند. **
2️⃣ **We used an inflatable raft for the trip. ** 🎈
**ما برای سفر از یک قایق بادی استفاده کردیم. **
3️⃣ **The survivors made a raft from logs. ** 🌲
**بازماندگان از الوار یک قایق درست کردند. **
4️⃣ **He decided to raft down the river alone. ** 🌊
**او تصمیم گرفت به تنهایی در رودخانه قایقرانی کند. **
5️⃣ **A raft of new regulations was introduced last year. ** 📜
**سال گذشته مجموعه ای از قوانین جدید معرفی شد. **
- - -
#### **3. RAFTING ( noun ) - قایقرانی در آب های خروشان**
**Collocations:** white - water rafting, go rafting, enjoy rafting, rafting adventure, river rafting
**Derivatives:** raft ( n, v ) , rafters ( n, plural )
✅ **Example Sentences:**
1️⃣ **They love white - water rafting. ** 🚣‍♂️
**آن ها عاشق قایقرانی در آب های خروشان هستند. **
2️⃣ **We are going rafting this weekend. ** 🌊
**این آخر هفته می خواهیم قایقرانی کنیم. **
3️⃣ **Rafting in fast rivers is very exciting. ** ⚡
**قایقرانی در رودخانه های پرسرعت بسیار هیجان انگیز است. **
4️⃣ **Their rafting adventure lasted for hours. ** ⏳
**ماجراجویی قایقرانی آن ها چندین ساعت طول کشید. **
5️⃣ **Professional rafting requires strong teamwork. ** 💪
**قایقرانی حرفه ای نیاز به همکاری تیمی قوی دارد. **
- - -
#### **4. RAFTERS ( plural noun ) - تیرهای سقف، قایقرانان**
**Collocations:** wooden rafters, ceiling rafters, the barn’s rafters, skilled rafters, strong rafters
**Derivatives:** rafter ( singular ) , rafting ( n )
✅ **Example Sentences:**
1️⃣ **The wooden rafters hold up the roof. ** 🏠
**تیرهای چوبی سقف را نگه می دارند. **
2️⃣ **Dust covered the barn’s rafters. ** 🌾
**گرد و غبار تیرهای سقف انبار را پوشانده بود. **
3️⃣ **Skilled rafters navigate difficult rivers easily. ** 🚣
**قایقرانان ماهر رودخانه های سخت را به راحتی طی می کنند. **
4️⃣ **The ceiling rafters creaked at night. ** 🌙
**تیرهای سقف در شب صدا می دادند. **
5️⃣ **He decorated the rafters with colorful lights. ** 🎇
**او تیرهای سقف را با چراغ های رنگی تزیین کرد. **
chatgpt

تیر شیب دار سقف ( یکی از تیرهای شیب داری که از لبه ی پایینی سقف تا نوک آن کشیده شده و به عنوان تکیه گاه تخته ها یا پوشش سقف عمل می کند ) : اسم
Example: The roof rafters were made of strong oak
ترجمه خانم مینا درسته ( یکی از معانی کلمه این میشه ) لطفا بدون تحقیق و مطالعه دیسلایک نزنید و دیگران به شک بندازید. تشکر
noun - countable :
1 - گَله ( به خصوص درباره بوقلمون )
flock
2 - کسی که به ورزش rafting یا قایق سواری می پردازد.
به عنوان مثال :
The rafter almost drowned when he went over the waterfall
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/rafter• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/rafter
rafter ( مهندسی عمران )
واژه مصوب: تیر مایل
تعریف: تیر شیب دار در سقف ساختمان های صنعتی
تیر عرضی
خرپا
ت. م
نوعی ورزش آبی، قایق سواری در آب های خروشان

بپرس