radiotherapy

/ˌreɪdɪoʊˈθerəpi//ˌreɪdɪəʊˈθerəpi/

معنی: پرتو درمانی، رادیو تراپی، درمان بوسیله نیروی تشعشعی
معانی دیگر: (پزشکی) پرتو درمانی، اشعه درمانی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: radiotherapist (n.)
• : تعریف: the treatment of an illness with radioactive substances or x-rays.

جمله های نمونه

1. Radiotherapy has left her permanently sterile.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی او را برای همیشه عقیم کرده است
[ترجمه ترگمان] Radiotherapy \"اونو برای همیشه استریل کرده\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The doctor prescribed radiotherapy for him.
[ترجمه گوگل]دکتر برایش رادیوتراپی تجویز کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر براش درمانی براش تجویز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Radiotherapy combined with some medicine is usually attended with good results.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی همراه با برخی داروها معمولاً با نتایج خوبی همراه است
[ترجمه ترگمان]Radiotherapy که همراه با برخی داروها ترکیب می شوند معمولا با نتایج خوب همراه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The radiotherapy has taken her down somewhat.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی او را تا حدودی پایین آورده است
[ترجمه ترگمان]پرتو درمانی تا حدی او را نابود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The preoperative radiotherapy did not result in a significant prolongation of survival time.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی قبل از عمل منجر به افزایش قابل توجهی از زمان بقا نشد
[ترجمه ترگمان]The preoperative منجر به ادامه معنی دار زمان بقا نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Preoperative radiotherapy did not change the percentage of curative resections.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی قبل از عمل باعث تغییر درصد رزکسیون های درمانی نشد
[ترجمه ترگمان]preoperative radiotherapy درصد of درمانی را تغییر نداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Radiotherapy was well tolerated in all but one patient.
[ترجمه گوگل]رادیوتراپی در همه بیماران به جز یک بیمار به خوبی تحمل شد
[ترجمه ترگمان]در همه این احوال هیچ کس جز یک بیمار چنین چیزی را تحمل نمی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. When cancers did respond, radiotherapy was particularly useful in dealing with secondary growths which were too widespread for surgical relief.
[ترجمه گوگل]هنگامی که سرطان ها پاسخ دادند، رادیوتراپی به ویژه در مقابله با رشد ثانویه که برای تسکین جراحی بسیار گسترده بودند، مفید بود
[ترجمه ترگمان]هنگامی که سرطان ها واکنش نشان دادند، radiotherapy به ویژه در برخورد با تومورهای ثانویه مفید بود که برای تسکین جراحی بسیار گسترده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After preoperative radiotherapy the percentage of aneuploid tumours decreased significantly, from 71% to 47%.
[ترجمه گوگل]پس از پرتودرمانی قبل از عمل، درصد تومورهای آنیوپلوئید به طور قابل توجهی کاهش یافت، از 71٪ به 47٪
[ترجمه ترگمان]پس از preoperative radiotherapy، درصد aneuploid به طور قابل توجهی کاهش یافت، از ۷۱ % به ۴۷ %
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The study was conducted in a subregional radiotherapy centre and an academic department of gastroenterology and therapeutics.
[ترجمه گوگل]این مطالعه در یک مرکز رادیوتراپی زیرمنطقه ای و یک بخش دانشگاهی گوارش و درمان انجام شد
[ترجمه ترگمان]این مطالعه در مرکز درمانی زیر منطقه ای و بخش علمی of و داروها انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Three patients developed fibrous or neoplastic strictures after radiotherapy.
[ترجمه گوگل]سه بیمار پس از رادیوتراپی دچار تنگی فیبری یا نئوپلاستیک شدند
[ترجمه ترگمان]سه بیمار strictures فیبری یا neoplastic را پس از radiotherapy توسعه دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Other patients who did not receive radiotherapy received up to 15 intrathecal injections in the first year.
[ترجمه گوگل]سایر بیمارانی که رادیوتراپی دریافت نکردند تا 15 تزریق داخل نخاعی در سال اول دریافت کردند
[ترجمه ترگمان]سایر بیمارانی که radiotherapy دریافت نکرده اند، در سال اول ۱۵ آمپول injections دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Initially symptoms were well controlled after radiotherapy but the mucus discharge became troublesome again after two months.
[ترجمه گوگل]در ابتدا علائم پس از رادیوتراپی به خوبی کنترل شد، اما ترشحات مخاطی پس از دو ماه دوباره دردسرساز شد
[ترجمه ترگمان]در ابتدا علائم پس از پرتودرمانی کنترل خوبی داشتند اما پس از دو ماه تخلیه مخاط به دردسر افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Survival of patients was not improved by preoperative radiotherapy, but was significantly associated with a radical tumour resection.
[ترجمه گوگل]بقای بیماران با رادیوتراپی قبل از عمل بهبود نیافت، اما به طور قابل توجهی با برداشتن تومور رادیکال مرتبط بود
[ترجمه ترگمان]بقای بیماران با preoperative radiotherapy بهبود نیافته بود، اما به طور قابل توجهی با تومور سرسخت resection مرتبط بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرتو درمانی (اسم)
radiotherapy

رادیو تراپی (اسم)
radiotherapy

درمان بوسیله نیروی تشعشعی (اسم)
radiotherapy

انگلیسی به انگلیسی

• treatment through the use of radiation
radiotherapy is the treatment of diseases such as cancer using radiation.

پیشنهاد کاربران

پرتو درمانی. اشعه درمانی
مثال:
the practice of radiotherapy
یک عمل پرتودرمانی
[پزشکی] پرتودرمانی: درمان با استفاده از تشعشع ( به ویژه اشعه ی x )
radiotherapy ( پزشکی )
واژه مصوب: پرتودرمانی
تعریف: درمان بیماری با استفاده از پرتوهای نافذ مانند پرتوهای ایکس و آلفا و بتا و گاما که یا از دستگاه تابیده می‏شوند یا از داروهای حاوی مواد نشان دارشده ساطع می‏شوند
تابش درمانی ، درمانِ تابشی
درمانِ پرتویی

بپرس