radiometer

/ˌreɪdɪˈɑːmɪtər//ˌreɪdɪˈɒmɪtə/

معنی: تشعشع سنج، رادیو متر، شعاع سنج
معانی دیگر: پرتو سنج، تابش سنج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: radiometric (adj.), radiometry (n.)
• : تعریف: an instrument for measuring radiant energy or transforming radiant energy into mechanical energy, consisting of vertical vanes that absorb more heat on one side than the other, so that they rotate around an axis when irradiated.

جمله های نمونه

1. The eye perceives differences which the radiometer does not, and in some cases fails to spot differences which the instrument does.
[ترجمه گوگل]چشم تفاوت هایی را درک می کند که رادیومتر درک نمی کند، و در برخی موارد نمی تواند تفاوت هایی را که دستگاه تشخیص می دهد، تشخیص دهد
[ترجمه ترگمان]چشم، تفاوت هایی را که the انجام نمی دهد، درک می کند، و در برخی موارد در تشخیص تفاوت هایی که ابزار انجام می دهد، ناموفق عمل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Unlike the radiometer, this device enables a rough image of the subject to be constructed corresponding to a fixed illumination intensity.
[ترجمه گوگل]برخلاف رادیومتر، این دستگاه امکان می دهد تصویری ناهموار از سوژه مطابق با شدت روشنایی ثابت ساخته شود
[ترجمه ترگمان]بر خلاف the، این دستگاه تصویر خشنی از سوژه را قادر می سازد که مطابق با شدت روشنایی ثابت ساخته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conclusions: The radiometer was designed for use on clear sunny days out of doors.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: رادیومتر برای استفاده در روزهای آفتابی روشن و بیرون از در طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: The برای استفاده در روزه ای آفتابی آفتابی از درها طراحی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The object was further testing of the radiometer using different illumination levels and cut grass subjects.
[ترجمه گوگل]این شیء آزمایش بیشتر رادیومتر با استفاده از سطوح مختلف روشنایی و سوژه های چمن بریده بود
[ترجمه ترگمان]هدف، آزمایش بعدی of با استفاده از سطوح روشنایی متفاوت و بریدن موضوعات چمن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A problem was that most of the radiometer measurements gave low readings on the instrument's most sensitive scale.
[ترجمه گوگل]یک مشکل این بود که اکثر اندازه گیری های رادیومتر خوانش های پایینی در حساس ترین مقیاس دستگاه می دادند
[ترجمه ترگمان]یک مشکل این بود که اکثر اندازه گیری های radiometer در مقیاس حساس ابزار خوانش کمتری داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. However to simplify the apparatus the radiometer will not be used and the light intensity will be assumed approximately constant.
[ترجمه گوگل]با این حال برای ساده سازی دستگاه از پرتو سنج استفاده نمی شود و شدت نور تقریباً ثابت در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]با این حال، ساده سازی ابزار مورد استفاده قرار نخواهد گرفت و شدت نور تقریبا ثابت فرض خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Advanced Spaceborne Thermal Emission and Reflection Radiometer (ASTER) on NASA's Terra satellite captured this image of the two water bodies on September 20
[ترجمه گوگل]رادیومتر تابش و انعکاس حرارتی پیشرفته فضابردی (ASTER) در ماهواره ترا ناسا این تصویر را از این دو بدنه آبی در 20 سپتامبر گرفته است
[ترجمه ترگمان]The Advanced Thermal Advanced and (Reflection)در ماهواره Terra (NASA)در ۲۰ سپتامبر این تصویر را از دو جسد آب کشف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All the components of the system including optics, radiometer, interferometer spectrometer, cryostat and ancillary subsystems are analyzed in detail.
[ترجمه گوگل]تمامی اجزای سیستم از جمله اپتیک، رادیومتر، طیف سنج تداخل سنج، کرایوستات و زیرسیستم های فرعی به تفصیل تجزیه و تحلیل می شوند
[ترجمه ترگمان]همه اجزای سیستم شامل optics، radiometer، interferometer interferometer، cryostat و فرعی فرعی بصورت دقیق تحلیل می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Passive microwave radiometer - microwave sounder is one of payloads in Chang'E - 1 lunar satellite.
[ترجمه گوگل]رادیومتر مایکروویو غیرفعال - صداگیر مایکروویو یکی از محموله های ماهواره چانگ ای - 1 قمری است
[ترجمه ترگمان]مایکروویو غیرفعال - مایکروویو غیرفعال یکی از بارگذاری شده در ماهواره ماه چانگ ای - ۱ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A new method, which reappears candela with cryogenic radiometer and makes comparison with the method of electric calibrated absolute radiometer, is introduced.
[ترجمه گوگل]روش جدیدی که با رادیومتر کرایوژنیک دوباره کاندلا ظاهر می شود و با روش رادیومتر مطلق کالیبره شده الکتریکی مقایسه می شود، معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش جدید، که کاندلا را با radiometer برودتی مقایسه می کند و مقایسه با روش of مطلق کالیبره می شود، معرفی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Advanced Spaceborne Thermal Emission and Reflection Radiometer (ASTER) on NASA's Terra satellite captured these false-color images on January 2010 (top), and January 2 2003 (bottom).
[ترجمه گوگل]رادیومتر تابش و انعکاس حرارتی پیشرفته فضایی (ASTER) در ماهواره ترا ناسا این تصاویر با رنگ کاذب را در ژانویه 2010 (بالا) و 2 ژانویه 2003 (پایین) ثبت کرد
[ترجمه ترگمان]ماهواره پیشرفته Spaceborne Thermal and Reflection radiometer (aster)در ماهواره Terra (NASA)در ژانویه ۲۰۱۰ (بالا)، و ۲ ژانویه ۲۰۰۳ (پایین)این تصاویر رنگی را ضبط کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Food is commonly used for measuring the radiometer.
[ترجمه گوگل]معمولاً از غذا برای اندازه گیری رادیومتر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]غذا معمولا برای اندازه گیری the استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The mid-resolution microwave scanning radiometer is a conical scanning total power radiometer with a fixed visual angle and double-reference temperature.
[ترجمه گوگل]رادیومتر اسکن مایکروویو با وضوح متوسط ​​یک رادیومتر توان کل اسکن مخروطی با زاویه دید ثابت و دمای مرجع دوگانه است
[ترجمه ترگمان]The اسکن مایکروویو mid با زاویه دیداری ثابت و دمای مرجع دو برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But as the radiometer on the Chinese FY-1 satellite has only one infrared window channel, Satellite Meteorology Center has to develop a statistical estimation method.
[ترجمه گوگل]اما از آنجایی که رادیومتر در ماهواره چینی FY-1 تنها یک کانال پنجره مادون قرمز دارد، مرکز هواشناسی ماهواره ای باید یک روش تخمین آماری ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اما چون the روی ماهواره چینی - ۱ چینی تنها یک کانال پنجره مادون قرمز دارد، مرکز هواشناسی ماهواره ای باید یک روش تخمین آماری را توسعه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Radiometer has nearly 1600 employees worldwide with over 10 % in R & D .
[ترجمه گوگل]رادیومتر نزدیک به 1600 کارمند در سراسر جهان دارد که بیش از 10 درصد آنها در تحقیق و توسعه هستند
[ترجمه ترگمان]radiometer تقریبا ۱،۶۰۰ کارمند را در سراسر جهان با بیش از ۱۰ % در R & D دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تشعشع سنج (اسم)
radiometer

رادیو متر (اسم)
radiometer

شعاع سنج (اسم)
radiometer

تخصصی

[برق و الکترونیک] تابش سنج ابزاری که انرژی تابش را اندازه می گیرد مانند بلومتر، ریز تابش سنج، تابش سنج ریز موج و ترموپیل . - پرتو سنج
[زمین شناسی] رادیو متر، شعاع سنج، تشعشع سنج - ابزاری برای اندازه گیری تشعشعات انرژی الکترومغناطیسی در یک طول موج
[آب و خاک] تابش سنج

انگلیسی به انگلیسی

• instrument for measuring the strength of radiant energy

پیشنهاد کاربران

بپرس