radiology

/ˌrediˈɑːlədʒi//ˌreɪdɪˈɒlədʒi/

معنی: رادیولوژی
معانی دیگر: (پزشکی) پرتو شناسی، رادیولژی، پرتونگاری، پرتوشناسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: radiological (adj.), radiologically (adv.), radiologist (n.)
(1) تعریف: the branch of medicine dealing with the examination of bones and internal organs using imaging techniques such as x-rays, ultrasound, and magnetic resonance.

(2) تعریف: the branch of physics and materials science dealing with x-rays and other types of energetic radiation.

جمله های نمونه

1. pari works in the radiology unit of the hospital
پری در بخش رادیولوژی بیمارستان کار می کند.

2. Radiology was used to determine the distribution of the disease.
[ترجمه گوگل]برای تعیین توزیع بیماری از رادیولوژی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]رادیولوژی برای تعیین توزیع این بیماری مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We haven't got the money for much radiology anyway.
[ترجمه گوگل]به هر حال ما پول زیادی برای رادیولوژی نداریم
[ترجمه ترگمان]به هر حال ما برای رادیولوژی پول زیادی نداریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Lyden hurries to the patient, often already in radiology.
[ترجمه گوگل]لیدن با عجله به سمت بیمار می رود، اغلب در حال حاضر در رادیولوژی
[ترجمه ترگمان]Lyden با عجله به سوی بیمار می دود، و اغلب هم اکنون در رادیولوژی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Radiology of the small intestine and either double contrast barium enema or colonoscopy were used to determine the anatomical distribution of disease.
[ترجمه گوگل]برای تعیین توزیع آناتومیک بیماری از رادیولوژی روده کوچک و انما باریم دو کنتراست یا کولونوسکوپی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]رادیولوژی از روده کوچک و یا contrast double barium یا کولونوسکپی نسبت به تعیین توزیع تشریحی این بیماری مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. We really know what we are doing in radiology.
[ترجمه گوگل]ما واقعاً می دانیم که در رادیولوژی چه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما واقعا می دانیم که در رادیولوژی چه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Important new discoveries in the field of radiology may lead to a breakthrough in the treatment of cancer.
[ترجمه گوگل]اکتشافات جدید مهم در زمینه رادیولوژی ممکن است منجر به پیشرفت در درمان سرطان شود
[ترجمه ترگمان]کشفیات جدید مهم در زمینه رادیولوژی ممکن است منجر به پیشرفتی در درمان سرطان شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Why didn't you take the patient to radiology, get an mra?
[ترجمه گوگل]چرا بیمار را به رادیولوژی نبردید، ام آر ای بگیرید؟
[ترجمه ترگمان]چرا بیمار رو به رادیولوژی نبرده بودی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You can read more about Foundation Radiology Group by viewing the Foundation Radiology Group Company Profile.
[ترجمه گوگل]با مشاهده مشخصات شرکت گروه رادیولوژی بنیاد می توانید اطلاعات بیشتری در مورد گروه رادیولوژی بنیاد بخوانید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با مشاهده مجموعه تنظیمات کمپانی \"گروه رادیولوژی\" به نام \"گروه رادیولوژی بنیاد\" بیشتر در مورد \"بنیاد رادیولوژی بنیاد\" بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. MedExpert. net - offers medical and radiology information, doctor's home page, public discussion area, and more.
[ترجمه گوگل]MedExpert net - اطلاعات پزشکی و رادیولوژی، صفحه اصلی پزشک، منطقه بحث عمومی و موارد دیگر را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]MedExpert اینترنت، اطلاعات پزشکی و رادیولوژی، صفحه خانگی پزشک، ناحیه بحث عمومی، و چیزهای دیگر ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Faculty position at the Radiology Clinic, University of Veterinary Medicine in Vienna, Austria since 199
[ترجمه گوگل]سمت هیئت علمی در کلینیک رادیولوژی، دانشگاه دامپزشکی در وین، اتریش از سال 199
[ترجمه ترگمان]جایگاه اساتید در کلینیک رادیولوژی، دانشگاه دامپزشکی در وین، اتریش از سال ۱۹۹
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The branch of radiology that deals with the nervous system.
[ترجمه گوگل]شاخه ای از رادیولوژی که به سیستم عصبی می پردازد
[ترجمه ترگمان]شاخه رادیولوژی که با سیستم عصبی سر و کار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Historically, radiology has been a driving force behind the development of high-resolution screens.
[ترجمه گوگل]از لحاظ تاریخی، رادیولوژی یک نیروی محرکه در توسعه صفحه نمایش های با وضوح بالا بوده است
[ترجمه ترگمان]از لحاظ تاریخی، رادیولوژی یک نیروی محرک پشت توسعه صفحات با وضوح بالا بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dr. Donald Frush, chief of pediatric radiology at the Duke University School of Medicine, said that failing to properly cone, or collimate, the radiation was rare.
[ترجمه گوگل]دکتر دونالد فروش، رئیس رادیولوژی اطفال در دانشکده پزشکی دانشگاه دوک، گفت که عدم ایجاد مخروط یا همسان سازی مناسب، نادر است
[ترجمه ترگمان]دکتر دونالد Frush، رئیس رادیولوژی کودکان در دانشکده پزشکی دانشگاه دوک، گفت که عدم دسترسی به این مخروط یا collimate، به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رادیولوژی (اسم)
radiology

تخصصی

[شیمی] پرتو شناسی
[عمران و معماری] پرتوشناسی
[برق و الکترونیک] پرتو شناسی

انگلیسی به انگلیسی

• use of radiant energy in medical diagnosis and therapy
radiology is the branch of medical science that uses radioactivity.

پیشنهاد کاربران

⚫ ( زبان ما درحال گذار به واژه های درست و گاه تازه است )

⚫ واژه ی برنهاده: پرتوشناسی

⚫ نگارش به خط لاتین: Partoshenāsy

⚫ آمیخته از: پرتو ( radio ) و �شناسی� ( logy )

⚫ همه ی پیشنهادها برابرنهاده های یک یا چندیِک از اینها اند:
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگستان زبان و ادب، پارسی انجمن، بازدیسان پارسی، دکتر حیدری ملایری، دکتر حسابی، دکتر ادیبسلطانی

⚫ سایِن ها ( nuances ) را باهم جابجا نشناسیم.

[پزشکی] پرتوشناسی: علم مطالعه و استفاده از تشعشعات
radiology ( پزشکی )
واژه مصوب: پرتوشناسی
تعریف: شاخه‏ای از پزشکی که با استفاده از پرتوِ ایکس و انواع دیگر پرتوِها به تشخیص و درمان بیماری کمک می‏کند|||متـ . پرتوپزشکی|||* مصوب فرهنگستان اول

بپرس