radiocarbon

/ˌreɪdioʊˈkɑːrbən//ˌreɪdiəʊˈkɑːbən/

کربن 14، کربن پرتوزا (رجوع شود به: carbon)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a radioactive isotope of carbon, esp. the isotope that has a nuclear mass of fourteen daltons and is often used in determining the age of various organic materials; carbon 14.

جمله های نمونه

1. The most frequently used method is radiocarbon dating.
[ترجمه گوگل]متداول ترین روشی که استفاده می شود، تاریخ گذاری رادیوکربنی است
[ترجمه ترگمان]رایج ترین روش مورد استفاده radiocarbon است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To correct this error radiocarbon dates are calibrated by studying the difference between radiocarbon dates and tree-ring dates.
[ترجمه گوگل]برای تصحیح این خطا، تاریخ های رادیوکربن با مطالعه تفاوت بین تاریخ های رادیوکربن و تاریخ حلقه درخت کالیبره می شوند
[ترجمه ترگمان]برای تصحیح این خطا، تاریخ های radiocarbon با مطالعه تفاوت بین تاریخ های radiocarbon و تاریخ های حلقه درخت تنظیم می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Most errors in radiocarbon dating arise because the excavator has not fully understood the formation processes of the context in question.
[ترجمه گوگل]بیشتر خطاها در تاریخ گذاری رادیوکربن به این دلیل است که بیل مکانیکی به طور کامل فرآیندهای شکل گیری بافت مورد نظر را درک نکرده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از خطاهای مربوط به روابط متقابل به این دلیل هستند که دستگاه حفاری به طور کامل فرآیندهای شکل گیری این زمینه را درک نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Just as dramatically, radiocarbon dating has shown that the Neolithic was introduced to Britain at least 1500 years earlier than previously believed.
[ترجمه گوگل]به طور چشمگیری، تاریخ گذاری رادیوکربن نشان داد که دوران نوسنگی حداقل 1500 سال زودتر از آنچه قبلاً تصور می شد به بریتانیا معرفی شد
[ترجمه ترگمان]قدمت radiocarbon نشان می دهد که the در حدود ۱۵۰۰ سال قبل از آنچه که قبلا باور داشت، به بریتانیا معرفی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In converting radiocarbon results to calendar dates, the wiggles in the calibration curve are the real problem.
[ترجمه گوگل]در تبدیل نتایج رادیوکربن به تاریخ های تقویم، تکان های منحنی کالیبراسیون مشکل واقعی هستند
[ترجمه ترگمان]در تبدیل نتایج radiocarbon به تاریخ های تقویم، wiggles در منحنی کالیبراسیون یک مشکل واقعی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But after death, the amount of radiocarbon decreases at a fixed rate: it halves every 5730 years.
[ترجمه گوگل]اما پس از مرگ، مقدار رادیوکربن با سرعت ثابتی کاهش می یابد: هر 5730 سال به نصف می رسد
[ترجمه ترگمان]اما پس از مرگ میزان of با نرخ ثابت کاهش می یابد: هر سه سال یک بار نصف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. All of the caveats that apply to radiocarbon dating apply to its use in authentication.
[ترجمه گوگل]تمام اخطارهایی که در مورد تاریخ گذاری رادیوکربن اعمال می شود در مورد استفاده از آن در احراز هویت اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]همه of که مربوط به radiocarbon هستند که مربوط به استفاده از آن در اعتبارسنجی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. But several factors affect the accuracy of radiocarbon dating.
[ترجمه گوگل]اما عوامل متعددی بر دقت تاریخ گذاری رادیوکربن تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]اما چندین عامل بر صحت of radiocarbon تاثیر می گذارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This is the basis of conventional radiocarbon dating.
[ترجمه گوگل]این اساس تاریخ گذاری رادیوکربن معمولی است
[ترجمه ترگمان]این اساس قرارهای عشقی مرسوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. For the later range of radiocarbon dates this calibration is well-established.
[ترجمه گوگل]برای محدوده بعدی تاریخ های رادیوکربن، این کالیبراسیون به خوبی تثبیت شده است
[ترجمه ترگمان]برای محدوده بعدی of، این کالیبراسیون به خوبی پایه ریزی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If dated by conventional radiocarbon, it would have been totally destroyed during measurement.
[ترجمه گوگل]اگر با رادیوکربن معمولی تاریخ گذاری می شد، در طول اندازه گیری کاملاً از بین می رفت
[ترجمه ترگمان]اگر تاریخ به وسیله radiocarbon معمولی قرار داشته باشد، در طول اندازه گیری به طور کامل تخریب خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The journal Radiocarbon publishes the most up-to-date curves which in principle permit the conversion of radiocarbon dates to calibrated dates.
[ترجمه گوگل]مجله Radiocarbon به روزترین منحنی ها را منتشر می کند که در اصل امکان تبدیل تاریخ های رادیوکربن به تاریخ های کالیبره شده را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]نشریه radiocarbon the منحنی به روز را منتشر می کند که در اصل اجازه تبدیل radiocarbon به تاریخ های درجه بندی شده را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The principles of radiocarbon dating are fairly straight forward, but in practice there are many problems.
[ترجمه گوگل]اصول تاریخ گذاری رادیوکربن نسبتاً مستقیم است، اما در عمل مشکلات زیادی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]اصول روابط متقابل نسبتا مستقیم هستند، اما در عمل مشکلات بسیاری وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. For direct archaeological applications, radiocarbon dating and tree-ring work are in general much more useful.
[ترجمه گوگل]برای کاربردهای مستقیم باستان شناسی، قدمت رادیوکربن و کار حلقه درختی به طور کلی بسیار مفیدتر است
[ترجمه ترگمان]برای کاربردهای مستقیم باستان شناسی، dating radiocarbon و کار حلقه درخت به طور کلی مفیدتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] رادیوکربن

انگلیسی به انگلیسی

• radioactive isotope of carbon (chemistry)
radiocarbon is a type of carbon which is radioactive, and which therefore breaks up slowly at a steady rate. the amount of radiocarbon in an object can be measured in order to indicate the object's age.

پیشنهاد کاربران

بپرس