radio control


(کنترل پرواز هواپیمای بدون خلبان و غیره از طریق علامت های رادیویی) کنترل رادیویی، پرتو مهار

جمله های نمونه

1. The timer must have been actuated by radio control.
[ترجمه گوگل]تایمر باید با کنترل رادیویی فعال شده باشد
[ترجمه ترگمان]تایمر باید توسط کنترل رادیویی تحریک شده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The radio controls are rather low in the center of the dash but are large and marked clearly enough.
[ترجمه گوگل]کنترل‌های رادیویی در مرکز داشبورد نسبتاً پایین هستند، اما بزرگ هستند و به اندازه کافی واضح مشخص شده‌اند
[ترجمه ترگمان]کنترل های رادیویی نسبتا پایین هستند اما بزرگ هستند و به طور واضح علامت گذاری شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Intermittent rear wipers and fingertip radio controls under the steering wheel are valuable additions.
[ترجمه گوگل]برف پاک کن های عقب متناوب و کنترل های رادیویی نوک انگشتی در زیر فرمان، افزودنی های ارزشمندی هستند
[ترجمه ترگمان]Intermittent عقب wipers و fingertip های رادیویی زیر فرمان افزودن با ارزش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. One of the radio control room operators heard her screaming in uncontrollable agony over the airwaves.
[ترجمه گوگل]یکی از اپراتورهای اتاق کنترل رادیو صدای فریاد او را با عذابی غیرقابل کنترل بر فراز امواج رادیویی شنید
[ترجمه ترگمان]یکی از اپراتورهای اتاق کنترل رادیویی صدای جیغ او را در عذابی غیرقابل کنترل نسبت به امواج رادیو و هوا شنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In radio control parlance this is called the frame rate and determines how rapidly and smoothly the servo position can be updated.
[ترجمه گوگل]در اصطلاح رادیویی کنترل به این نرخ فریم گفته می شود و تعیین می کند که موقعیت سروو با چه سرعتی و روانی می تواند به روز شود
[ترجمه ترگمان]در زبان کنترل رادیویی، این نرخ فریم نامیده می شود و مشخص می کند که موقعیت فرمان یار به سرعت و به سرعت به روزرسانی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The tractor and Radio Control transmitter that allows the operator to control its movements.
[ترجمه گوگل]تراکتور و فرستنده رادیو کنترل که به اپراتور اجازه می دهد تا حرکات خود را کنترل کند
[ترجمه ترگمان]تراکتور و فرستنده کنترل رادیویی که به اپراتور اجازه می دهد تا حرکات خود را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Lamarr brought up the idea of radio control.
[ترجمه گوگل]لامار ایده کنترل رادیویی را مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]Lamarr ایده کنترل رادیویی را مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Remotely controlled with umbilical cable or radio control gives immediate finger-tip control making one-man operation possible.
[ترجمه گوگل]کنترل از راه دور با کابل ناف یا کنترل رادیویی امکان کنترل فوری با نوک انگشت را فراهم می کند که عملیات یک نفره را ممکن می کند
[ترجمه ترگمان]کنترل مواد مخدر کنترل شده با بندناف یا کنترل رادیویی، کنترل فوری را به دست می دهد که عملیات یک انسان را ممکن می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Radio control functions are allowed only when specifically stated in the rules for the relevant class.
[ترجمه گوگل]عملکردهای کنترل رادیویی فقط زمانی مجاز هستند که به طور خاص در قوانین کلاس مربوطه ذکر شده باشند
[ترجمه ترگمان]توابع کنترل رادیویی تنها زمانی مجاز هستند که به طور خاص در قوانین مربوط به کلاس مربوطه بیان شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His Moscow radio control was via innocent tunes.
[ترجمه گوگل]کنترل رادیو مسکو او از طریق آهنگ های بی گناه بود
[ترجمه ترگمان]کنترل رادیویی مسکو از طریق آهنگ های بیگناه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They began talking about radio control for torpedoes.
[ترجمه گوگل]آنها شروع به صحبت در مورد کنترل رادیویی برای اژدر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها شروع به صحبت در مورد کنترل رادیو برای اژدر کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All that is needed to accomplish the radio control of the brain is a twitching muscle.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که برای انجام کنترل رادیویی مغز لازم است یک ماهیچه در حال انقباض است
[ترجمه ترگمان]تمام چیزی که برای به دست آوردن کنترل رادیویی مغز مورد نیاز است یک ماهیچه twitching است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Digital radio control and management through the new mission computing subsystem ·An open system architecture that enables rapid software upgrades and requires less hardware.
[ترجمه گوگل]کنترل و مدیریت رادیویی دیجیتال از طریق زیرسیستم محاسبات ماموریت جدید · یک معماری سیستم باز که امکان ارتقاء سریع نرم افزار را فراهم می کند و به سخت افزار کمتری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]کنترل رادیویی دیجیتال و مدیریت از طریق سیستم جدید محاسبه ماموریت یک معماری سیستم باز که به روزرسانی نرم افزاری را ممکن می سازد و به سخت افزار کم تر نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Level crossings along the route will be converted to radio control, and will communicate with both control centre and trains.
[ترجمه گوگل]گذرگاه‌های همسطح در طول مسیر به کنترل رادیویی تبدیل می‌شوند و با مرکز کنترل و قطارها ارتباط برقرار می‌کنند
[ترجمه ترگمان]تقاطع سطح در امتداد مسیر به کنترل رادیویی تبدیل خواهد شد و با هر دو مرکز کنترل و قطارها ارتباط برقرار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Expresspost is a fast messenger collection and delivery service available in London using radio controlled motor cycles and vans.
[ترجمه گوگل]Expresspost یک سرویس جمع آوری و تحویل پیام رسان سریع است که در لندن با استفاده از موتور سیکلت ها و ون های رادیویی کنترل می شود
[ترجمه ترگمان]Expresspost یک مجموعه پیک سریع و سرویس تحویل موجود در لندن با استفاده از چرخه های موتور کنترل رادیویی و ون های گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] کنترل رادیویی کنترل اجسام ثابت یا متحرک با ارسال سیگنالهای رادیویی در فضا .

پیشنهاد کاربران

بپرس