radically

/ˈrædɪkəli//ˈrædɪkəli/

به طور ریشه ای یا بنیادی یا بنیانی، اساسا، اصلا، به طور اساسی، اصولا، از ریشه، از بیخ، ازبنیاد

جمله های نمونه

1. a civilization radically different form our own
تمدنی که اساسا با تمدن ما فرق دارد

2. i am radically opposed to your ideas but will defend your freedom of expression
من اساسا با عقاید شما مخالفم ولی از آزادی بیان شما دفاع خواهم کرد.

3. the romance languages are radically from latin
ریشه ی زبان های رمانس از لاتین است.

4. The text has been quite radically revised.
[ترجمه گوگل]متن کاملاً اصلاح شده است
[ترجمه ترگمان]متن کاملا مورد بازبینی قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The health service must be radically reformed.
[ترجمه گوگل]خدمات بهداشتی و درمانی باید به طور اساسی اصلاح شود
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشتی باید کاملا اصلاح شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The original text has been modified so radically that it is barely recognizable.
[ترجمه گوگل]متن اصلی آنقدر اصلاح شده است که به سختی قابل تشخیص است
[ترجمه ترگمان]متن اصلی به قدری تغییر یافته که به سختی قابل تشخیص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This school is radically different from most others.
[ترجمه گوگل]این مکتب با بسیاری از مدارس دیگر تفاوت اساسی دارد
[ترجمه ترگمان]این مدرسه از بسیاری دیگر کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The riots radically transformed the situation.
[ترجمه گوگل]شورش ها وضعیت را به طور اساسی تغییر داد
[ترجمه ترگمان]شورش ها به شدت وضعیت را تغییر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The findings of the various studies differ significantly/markedly/radically.
[ترجمه گوگل]یافته های مطالعات مختلف به طور قابل توجهی / قابل توجه / اساسی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]یافته های مطالعات مختلف به طور قابل ملاحظه ای \/ اساسا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. His musical tastes changed radically as soon as he started college.
[ترجمه گوگل]ذائقه موسیقی او به محض شروع دانشگاه به شدت تغییر کرد
[ترجمه ترگمان]به محض اینکه شروع به تحصیل کرد، ذوق موسیقی او به شدت تغییر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ideological make-up of the unions is now radically different from what it had been.
[ترجمه گوگل]ساختار ایدئولوژیک اتحادیه‌ها در حال حاضر با آنچه که بوده تفاوت اساسی دارد
[ترجمه ترگمان]ایجاد ایدئولوژیک اتحادیه ها در حال حاضر اساسا متفاوت از آنچه بوده است متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This new production radically reinterprets the play.
[ترجمه گوگل]این محصول جدید به طور ریشه ای نمایشنامه را بازتفسیر می کند
[ترجمه ترگمان]این محصول جدید اساسا نمایش را درهم کوبید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The two artists have radically different styles.
[ترجمه گوگل]این دو هنرمند سبک های کاملاً متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]دو هنرمند سبک های متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Increased professionalism has changed the game radically.
[ترجمه گوگل]افزایش حرفه ای بودن بازی را به طور اساسی تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]افزایش حرفه ای گری، بازی را به شدت تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Car styles have changed radically in the past 20 years.
[ترجمه گوگل]سبک خودروها در 20 سال گذشته به شدت تغییر کرده است
[ترجمه ترگمان]سبک های ماشین در ۲۰ سال گذشته تغییر اساسی کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a radical manner, in an extreme manner; completely, fundamentally, thoroughly

پیشنهاد کاربران

از اصل. از ریشه. از بیخ و بن
مثال:
The health service must be radically reformed.
خدمات بهداشتی باید از ریشه و بیخ و بن اصلاح بشود.
Completely or Noticeably
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : radicalize
✅️ اسم ( noun ) : radicalism / radical / radicalization
✅️ صفت ( adjective ) : radical
✅️ قید ( adverb ) : radically
به کلی. . . . . اساساً
به طور افراطی
به طور کلی ، کاملا
کاملا، به زور کلی
به شدت ، به طور کامل
بطور ریشه ای، از بیخ و بن
بطور بنیادی
بطور بنیانی
بطور اساسی
اساسی، از بیخ و بن
اساساً - بنیاداً
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس