raddled

/ˈrædl̩d//ˈrædl̩d/

شکسته شده، پوشیده شده، اشتباه شده

جمله های نمونه

1. Her face in the mirror looked raddled, eyes wild and angry and pained, mouth set.
[ترجمه گوگل]چهره‌اش در آینه به‌نظر می‌رسید، چشم‌های وحشی، عصبانی و دردناک، دهانش بسته بود
[ترجمه ترگمان]صورت او در آینه به رنگ پوشیده شده بود، چشم هایش وحشی و خشمگین بود و دهانش مثل گچ سفید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He has got a raddled radio.
[ترجمه گوگل]او یک رادیو سرگردان دارد
[ترجمه ترگمان]اون یه رادیوی raddled داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He makes a living ghostwriting the autobiographies of raddled showbiz veterans.
[ترجمه گوگل]او با نوشتن زندگی‌نامه‌های کهنه‌سربازان شو بیز، امرار معاش می‌کند
[ترجمه ترگمان]او در زندگی کهنه سربازان قدیمی raddled زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Miss Jarman stood back, a slight smile on her raddled face.
[ترجمه گوگل]دوشیزه ژرمن عقب ایستاد و لبخندی خفیف روی صورت ژولیده اش نشست
[ترجمه ترگمان]خانم Jarman در حالی که لبخند کم رنگی بر چهره raddled نقش بسته بود، ایستاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Very much beautiful eyebrow has in the winter change raddled habit, especially the makeup of eye ministry, everyday cannot little.
[ترجمه گوگل]ابروهای بسیار زیبا در زمستان تغییر عادت کرده است، به ویژه آرایش چشم، هر روز نمی تواند کم باشد
[ترجمه ترگمان]یک ابروی زیبا در زمستان تبدیل به عادت به تغییر لباس شده است، به خصوص آرایش وزارت چشم، که هر روز به ندرت اتفاق می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I hate my dark pouches, I hate my red hair and I always think I'm raddled when I see myself on screen.
[ترجمه گوگل]من از کیسه های تیره ام متنفرم، از موهای قرمزم متنفرم و همیشه فکر می کنم وقتی خودم را روی صفحه نمایش می بینم عصبانی می شوم
[ترجمه ترگمان]از این pouches متنفرم، از موی سرخ خودم متنفرم و همیشه فکر می کنم که وقتی روی صفحه تلویزیون می بینم raddled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس