• : تعریف: a person involved in an organization that carries out illegal activities such as fraud and extortion.
جمله های نمونه
1. He was a famous racketeer in Chicago.
[ترجمه mohamadda333] اون قاچاقچی معروفی در شیکاگو بود
|
[ترجمه بهروز نبئی] او عضو معروف مافیا در شیکاگو بود
|
[ترجمه گوگل]او یک راکتباز معروف در شیکاگو بود [ترجمه ترگمان]در شیکاگو یک racketeer معروف بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Al Capone was a famous racketeer in Chicago.
[ترجمه بهروز نبئی] آل کاپون، یک قاچاقچی باج گیر مشهور در شیکاگو بود.
|
[ترجمه گوگل]آل کاپون یک راکت زن معروف در شیکاگو بود [ترجمه ترگمان]آل کاپون مشهور در شیکاگو بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. In later years, Jenner also represented Chicago labor racketeer Allen Dorfman.
[ترجمه بهروز نبئی] سالها بعد، همچنین جنر ، نماینده آلن دورفمن، تبه کار باج گیر شیکاگو بود
|
[ترجمه گوگل]در سالهای بعد، جنر همچنین نماینده راکت کار شیکاگو، آلن دورفمن بود [ترجمه ترگمان]در سال های بعد، جنر به نمایندگی از racketeer آلن Dorfman در شیکاگو به نمایش درآمد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His complexion evokes the onetime Cleveland racketeer, Waxy Gordon.
[ترجمه گوگل]رنگ چهره او تداعی کننده واکسی گوردون بازیکن سابق کلولند است [ترجمه ترگمان]رنگ چهره او، \"onetime Cleveland\" و \"waxy گوردون\" است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It could just as well apply to a racketeer or a thief who robs you.
[ترجمه گوگل]این می تواند به همان اندازه برای یک راکت زن یا دزدی که شما را سرقت می کند صدق کند [ترجمه ترگمان]این کار می تواند به خوبی برای یک دزد یا یک دزد که شما را از بین می برد به کار رود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He was in no sense a political prisoner, but a gangster and racketeer who rightly did six years in jail.
[ترجمه گوگل]او به هیچ وجه یک زندانی سیاسی نبود، بلکه یک گانگستر و دزدگیر بود که به درستی شش سال در زندان بود [ترجمه ترگمان]او به هیچ وجه زندانی سیاسی نبود، بلکه گنگستر و racketeer بود که شش سال در زندان کار می کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Chevron subsequently filed civil claims under RICO, the federal Racketeer Influenced and Corrupt Organizations Act, against Donziger and his clients, which are pending.
[ترجمه گوگل]شورون متعاقباً بر اساس RICO، قانون فدرال سازمانهای تحت تأثیر و فاسد مهاجمان، علیه دونزیگر و مشتریانش شکایتهای مدنی ارائه کرد که در حال بررسی است [ترجمه ترگمان]چورون پس از آن ادعاهای مدنی را در رابطه با قانون سازمان های فاسد فدرال و فاسد، علیه Donziger و مشتریانش که در حال انتظار هستند، بایگانی کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Simon Jenkins, a columnist with the UK's Guardian recently called Zuma a rapist and a racketeer in perhaps one of the most acerbic pieces yet the Guardian has published on Zuma.
[ترجمه گوگل]سایمون جنکینز، ستون نویس روزنامه بریتانیایی گاردین اخیراً زوما را متجاوز و متجاوز نامید که شاید یکی از سرسخت ترین مطالبی است که گاردین در زوما منتشر کرده است [ترجمه ترگمان](سیمون جنکینز، یک ستون نویس گاردین به تازگی از متجاوز و متجاوز به نام زوما دعوت کرد که شاید یکی از معروف ترین قطعاتی است که گاردین در مورد زوما منتشر کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
اخاذ (اسم)
blackmailer, extortioner, extortionist, racketeer
قلدر (اسم)
racketeer, bully
قاچاقچی (اسم)
racketeer, contrabandist, smuggler, rumrunner
انگلیسی به انگلیسی
• one who participates in organized crime, gangster; swindler, cheater engage in organized crime (such as blackmail, bootlegging, smuggling, etc.) a racketeer is someone who makes money by threatening people or by selling them worthless, illegal, or immoral goods or services.
پیشنهاد کاربران
مال حرام خور، اهل زد و بند، مجرم مالی، تبهکار، لقمه حرام، کاسب لاقید بی وجدان، اهل جمع کردن مال حرام، مفسد مالی،
زورگو، اخاذ، تبهکار ، شیاد، باجگیر، رشوه خوار A racketeer is a criminal, especially one who's involved in organized white collar crime or dishonest business dealings. If a lawyer embezzles money from her clients, she is a racketeer.