rack with worry

پیشنهاد کاربران

🔹 معادل فارسی: از نگرانی زجر کشیدن / درگیر اضطراب شدید بودن / ذهن فرسایی از نگرانی
🔹 مترادف ها: tormented by anxiety – consumed with worry – distressed – agonized – plagued by fear
🔸 مثال ها:
...
[مشاهده متن کامل]

She was racked with worry after the phone call. بعد از تماس تلفنی، از نگرانی زجر می کشید.
He looked pale and racked with worry. رنگ پریده و درگیر اضطراب شدید به نظر می رسید.
Parents are often racked with worry when their children are late. والدین اغلب وقتی بچه ها دیر می کنن، از نگرانی زجر می کشن.
🔹 ریشه شناسی و نمادگرایی: فعل rack در اصل به دستگاه شکنجه ای اشاره دارد که بدن را می کشید و درد جسمی شدید ایجاد می کرد. در این عبارت، rack with worry به صورت استعاری به درد روانی ناشی از اضطراب شدید اشاره دارد. نماد زجر درونی، فشار ذهنی، و شکنجه ی احساسی است.