rack up

/ˈrækˈəp//rækʌp/

(خودمانی) 1- به دست آوردن، ( در مسابقه - امتیاز) کسب کردن، نایل شدن، دست یافتن 2- (سخت) شکست دادن، چیره شدن 3- (مثلابا مشت) فرو افکندن، نقش زمین کردن 4- ( مثلا در تصادف رانندگی ) داغان کردن، خرد کردن

جمله های نمونه

1. We come to the stable to rack up the horses in the evening every day.
[ترجمه Amir] ما هر روز می آییم و اسب ها را شمارش می کنیم.
|
[ترجمه sara] ما هر روز عصر برای زین کردن اسب ها به اسطبل می آییم.
|
[ترجمه گوگل]ما هر روز عصر به اصطبل می آییم تا اسب ها را جمع آوری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما به اصطبل آمده ایم تا هر روز اسب ها را جا به جا کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ordinarily they were able to rack up all the other teams without the lightest effort.
[ترجمه منوچهر تیموری] طبق معمول آنها توانستند که بدون کوجکترین تلاشی بر دیگر تیم ها پیشی بگیرند.
|
[ترجمه گوگل]معمولاً آنها می‌توانستند تمام تیم‌های دیگر را بدون کوچک‌ترین تلاش بالا ببرند
[ترجمه ترگمان]معمولا آن ها قادر بودند تمام تیم ها را بدون کوچک ترین تلاشی در گروه های دیگر جا به جا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. They seem driven by a Teutonic determination to rack up as many airline meals as possible.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد که آن‌ها با عزم توتونی برای تهیه هرچه بیشتر وعده‌های غذایی خطوط هوایی هدایت می‌شوند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که آن ها از تصمیم Teutonic برای جمع کردن هر چه غذای خطوط هوایی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A legal background can help you rack up bonus points in your job search.
[ترجمه Amir] بک گراند چک قانونی به شما کمک میکند تا حساب کنید امتیازهای گذشته کسب کرده خود را جهت پیدا کردن شغل مناسب.
|
[ترجمه منوچهر تیموری] سابقه ی حقوقی می تواند به شما کمک کند که در جستجوی شغلی تان امتیاز بالاتری کسب کنید.
|
[ترجمه منوچهر تیموری] سابقه ی قانونی می تواند به شما کمک کند که امتیاز بالاتری را در جستجوی شغلی تان کسب کنید.
|
[ترجمه گوگل]پیشینه حقوقی می تواند به شما کمک کند تا در جستجوی شغل خود امتیازهای جایزه بگیرید
[ترجمه ترگمان]یک پس زمینه قانونی می تواند به شما کمک کند نقاط پاداش را در جستجوی شغلی خود جمع کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Now your phone can help you rack up savings all over town!
[ترجمه گوگل]اکنون تلفن شما می تواند به شما کمک کند پس انداز را در سراسر شهر جمع آوری کنید!
[ترجمه ترگمان]حالا موبایلت می تونه کمکت کنه تو کل شهر پس انداز کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rack up directly on the cement foundation, non - embedded I - beam .
[ترجمه گوگل]مستقیماً روی پایه سیمانی، تیر I غیر تعبیه شده بالا بکشید
[ترجمه ترگمان]به طور مستقیم بر روی پایه سیمانی، beam non قرار داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The home team rack up fifty point in the football game.
[ترجمه منوچهر تیموری] تیم میزبان نجاه امتیاز در این بازی فوتبال به دست آورد.
|
[ترجمه گوگل]تیم میزبان در بازی فوتبال پنجاه امتیاز کسب کرد
[ترجمه ترگمان]تیم خانگی پنجاه امتیاز در بازی فوتبال کسب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lower rates mean that firms are more likely to rack up profits in the coming months.
[ترجمه گوگل]نرخ‌های پایین‌تر به این معنی است که شرکت‌ها در ماه‌های آینده سود بیشتری خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]نرخ های پایین تر به این معنی است که شرکت ها در ماه های آتی بیشتر سود می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some other stations don't have such good security, you know, and their crime-fighting shows rack up pretty heavy casualties.
[ترجمه گوگل]می‌دانید که برخی از ایستگاه‌های دیگر از امنیت خوبی برخوردار نیستند، و نمایش‌های مبارزه با جرم و جنایت آن‌ها تلفات بسیار زیادی را به همراه دارد
[ترجمه ترگمان]برخی از ایستگاه های دیگر چنین امنیت خوبی ندارند و مبارزه با جرم آن ها تلفات سنگینی را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Product Review, tips, "discounts, " and Yakima and Thule rack up the "top" more "smoothly.
[ترجمه گوگل]بررسی محصول، راهنمایی‌ها، «تخفیف‌ها» و Yakima و Thule به آرامی در «بالا» قرار می‌گیرند
[ترجمه ترگمان]بررسی محصول، نکات، \"تخفیف\"، \"تخفیف\" و \"Yakima\" و \"توله\"، \"بالا\" را به آرامی بالاتر می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It helped Shanghai sail through that relatively rough patch and rack up double - digit annual economic growth.
[ترجمه گوگل]این امر به شانگهای کمک کرد تا از آن بخش نسبتاً خشن عبور کند و رشد اقتصادی سالانه دو رقمی را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]این سازمان به شانگهای کمک کرد تا از آن منطقه نسبتا سخت عبور کند و رشد اقتصادی دو رقمی را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Collect fruit to keep Bonk healthy, meat to make him mean, and smiley faces to rack up points .
[ترجمه گوگل]میوه جمع کنید تا Bonk را سالم نگه دارید، گوشت را برای بدجنس کردن او و چهره های خندان برای جمع آوری امتیاز جمع آوری کنید
[ترجمه ترگمان]جمع آوری میوه برای سالم نگه داشتن Bonk، گوشت باعث می شود که او به این معنا باشد و smiley برای گرفتن امتیاز با آن ها مواجه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Call customer service to suspend your account so that no one else can rack up minutes.
[ترجمه گوگل]با خدمات مشتریان تماس بگیرید تا حساب خود را به حالت تعلیق درآورند تا هیچ کس دیگری نتواند دقایق جمع آوری کند
[ترجمه ترگمان]به خدمات مشتریان زنگ بزنید تا حساب شما را مختل کنند تا کسی نتواند چند دقیقه دوام بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• collect, gather

پیشنهاد کاربران

### 1. جمع آوری یا کسب کردن ( معمولاً امتیاز، پول، یا تجربه )
- به معنای **کسب کردن تدریجی و انباشتن چیزی** مثل امتیاز، پول، یا دستاوردها.
- مثال:
*She racked up a lot of points during the game. *
...
[مشاهده متن کامل]

او در طول بازی امتیاز زیادی کسب کرد.
### 2. انباشتن یا جمع کردن بدهی یا هزینه
- به معنای **انباشتن بدهی، هزینه یا خسارت** به مرور زمان.
- مثال:
*He racked up a huge credit card debt. *
او بدهی زیادی روی کارت اعتباری اش انباشته کرد.
### 3. رسیدن به مقدار زیاد یا قابل توجه
- به معنای رسیدن به یک عدد یا مقدار بالا در هر زمینه ای.
- مثال:
*The company racked up record sales last year. *
شرکت سال گذشته فروش رکوردشکنی داشت.
- - -
## مثال های کاربردی
- The athlete racked up several gold medals in the competition.
ورزشکار چندین مدال طلا در مسابقه کسب کرد.
- They racked up thousands of dollars in fines.
آنها هزاران دلار جریمه انباشته کردند.
- The team racked up an impressive number of wins this season.
تیم در این فصل تعداد قابل توجهی پیروزی کسب کرد.

ممنونم
rack up massive expenses
هزینه های انبوه روی دست کسی یا جایی گذاشتن
( بازدید ) خوردن
( سود ) بدست آوردن
( ضرر ) دادن
( فروش ) رفتن
rack up profit
rack up losses
rack up sales
مرور هم معنی میده، مثلا در جمله:
He racked up his old sorrows
جمع کردن یک مبلغ
بدست آوردن یک امتیاز
ییکی از معانی ش:
✔️ بالا اوردن ( ضرر و زیان، بدهی، خسارت مالی و غیره )
✔️ هزینه های زیاد روی دست کسی یا جایی گذاشتن
rack something up
- to increase something such as a rent or price, especially by an amount that is considered to be too much
...
[مشاهده متن کامل]

💠 Trump Is Racking Up An Extra $87, 500 Per Day In Interest From Fraud Ruling
. . . A New York judge ordered Trump to pay almost $355 million Friday in the civil fraud case against the ex - president and his company—an amount that will only keep ballooning, as a nine percent interest rate on the judgment means Trump’s bill will keep ticking up by more than $87, 500 per day until it’s paid.
⭐⭐⭐
In the fall, everyone is out raking up the dead leaves
در پائیز، هرکسی که بیرون باشه در حال رد شدن از بین برگ های زرد خردشون میکنه

اگر برای بدهی ( debt ) باشد به معنی بالا اوردن هست
rack up the debt
بالا اوردن بدهی

بپرس