1. she won three races on the trot
سه مسابقه را پشت سرهم برد.
2. a blend of various races
اختلاطی از نژادهای گوناگون
3. he rowed in two races
او در دو مسابقه ی قایقرانی شرکت کرد.
4. in london he attended the races
در لندن به مسابقات (اسبدوانی) رفت.
5. with the expansion of communication, various races will further mingle
با گسترش ارتباطات نژادهای مختلف آمیزش بیشتری خواهند داشت.
6. belief in the inequality of sexes and races
اعتقاد به نابرابری مرد و زن و نژادها
7. he was hot today and won all of the races
امروز سرحال بود و همه ی مسابقات را برد.