racer

/ˈreɪsər//ˈreɪsə/

معنی: مسابقه دهنده، تندرو، مسابقه گذار
معانی دیگر: شرکت کننده در مسابقه، پادکوشگر، همداو، سریع السیر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who takes part in races.

(2) تعریف: an automobile, boat, horse, or the like used for racing.

(3) تعریف: any of a number of slender North American snakes.

جمله های نمونه

1. The racer lashed the horse across the back with a whip.
[ترجمه گوگل]مسابقه دهنده با شلاق به پشت اسب ضربه زد
[ترجمه ترگمان]او اسب را با شلاق به پشت اسب راند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The racer lapped in 1 minute 43 seconds.
[ترجمه گوگل]مسابقه در 1 دقیقه و 43 ثانیه دور زد
[ترجمه ترگمان]مسابقه دهنده در یک دقیقه ۴۳ ثانیه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The racer meant to win the 500 - mile race at all hazards.
[ترجمه گوگل]هدف مسابقه برنده شدن در مسابقه 500 مایلی در تمام خطرات بود
[ترجمه ترگمان]این مسابقه دهنده به این معناست که مسابقه ۵۰۰ مایلی را با تمام خطرات برنده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was driving a Mercedes racer at 100 mph and almost came to grief.
[ترجمه گوگل]او با سرعت 100 مایل در ساعت با یک مرسدس مسابقه رانندگی می کرد و تقریباً غمگین بود
[ترجمه ترگمان]او در حال راندن یک ماشین مرسدس در ۱۰۰ مایل بر ساعت بود و نزدیک بود به اندوه بیاید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Tim Powell is a former champion powerboat racer.
[ترجمه گوگل]تیم پاول قهرمان سابق قایق های موتوری است
[ترجمه ترگمان]تیم پاول، بازیکن سابق المپیک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Racer raided RACING driver Derek Bell had trophies and mementoes worth Pounds 000 stolen from his home.
[ترجمه گوگل]دریک بل، راننده RACING مورد حمله قرار گرفت، غنائم و یادگاری هایی به ارزش 000 پوند از خانه اش به سرقت رفت
[ترجمه ترگمان]Racer به راننده RACING که درک بل را از خانه اش دزدیده بود، حمله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Meanwhile what of the boy racer?
[ترجمه گوگل]در همین حال از پسر مسابقه چه خبر؟
[ترجمه ترگمان]در این حال چه پسر racer بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Lucker, boy racer, bowls through the forest like a modern missile.
[ترجمه گوگل]لاکر، پسر مسابقه‌دهنده، مانند یک موشک مدرن در جنگل می‌چرخد
[ترجمه ترگمان]مانند یک موشک مدرن کاسه را از میان جنگل بیرون می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Auto racer Dale Earnhardt, killed two weeks ago in the Daytona 500, came in sixth with $ 2 5 million.
[ترجمه گوگل]مسابقه‌دهنده خودرو دیل ارنهارت که دو هفته پیش در Daytona 500 کشته شد، با 25 میلیون دلار در جایگاه ششم قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]Dale Earnhardt، که دو هفته پیش در the ۵۰۰ کشته شد، با ۲ میلیون دلار در سال ششم به دنیا آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With that new black Schwinn Racer, I contracted with our local paper for a delivery route.
[ترجمه گوگل]با آن مسابقه مشکی جدید Schwinn، من با روزنامه محلی خود برای یک مسیر تحویل قرارداد بستم
[ترجمه ترگمان]با آن Schwinn سیاه تازه، من با کاغذهای محلی خودمان برای یک راه تحویل قرارداد بسته بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. U. S. sources say the Basic Racer will retail for $ 000 there-the same price as the road bike.
[ترجمه گوگل]منابع آمریکایی می گویند Basic Racer با قیمت 000 دلار در آنجا به فروش می رسد - همان قیمت دوچرخه جاده
[ترجمه ترگمان]u S به گفته منابع، قیمت کالاهای اساسی در آنجا به قیمت ۱۰۰۰ دلار فروخته خواهد شد - همان قیمت که دوچرخه سواری جاده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. My uncle, Bob, is a dogsled racer.
[ترجمه گوگل]عموی من، باب، یک دوچرخه سواری سگ است
[ترجمه ترگمان]عمو \"باب\"، \"باب\"، یه مسابقه dogsled
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The downhill racer edged her opponent out on the middle stretch.
[ترجمه گوگل]مسابقه‌دهنده سراشیبی حریف خود را در کشش وسط شکست داد
[ترجمه ترگمان]مسابقه دهنده سراشیبی، حریف خود را در امتداد جاده اصلی به حرکت در آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This super - charged blue street racer is ready to crash!
[ترجمه گوگل]این مسابقه خیابانی آبی فوق العاده شارژ شده آماده سقوط است!
[ترجمه ترگمان]! این ماشین مسابقه دهنده خیابونی آماده سقوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسابقه دهنده (اسم)
contestant, racer

تندرو (اسم)
speedster, racer

مسابقه گذار (اسم)
racer

انگلیسی به انگلیسی

• someone or something that races; car used in races
you can refer to a person or animal that takes part in races as a racer.
a racer is also a vehicle, especially a car or bicycle, that is designed to be very fast and used in races.

پیشنهاد کاربران

بازیکن
شرکت کننده مسابقه
racer ( ورزش )
واژه مصوب: سرعتی
تعریف: فرد یا وسیله ای که در مسابقۀ سرعتی شرکت می کند یا شرکت داده می شود
شخصی که در مسابقه سرعت رقابت میکنه.

بپرس