یک اصطلاح استعاری که به معنای **ورود به دنیایی پیچیده، گیج کننده و پر از موضوعات یا مشکلات متعدد و پشت سر هم** است.
- این عبارت برگرفته از داستان "آلیس در سرزمین عجایب" نوشته لوئیس کارول است، جایی که آلیس با دنبال کردن یک خرگوش وارد دنیایی عجیب و غیرمنتظره می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- وقتی می گوییم �rabbit hole after rabbit hole� یعنی فرد یا موضوعی به صورت مکرر وارد وضعیت هایی می شود که هر کدام پیچیدگی ها و چالش های خاص خود را دارند و باعث سردرگمی یا غرق شدن در مسائل متعدد می شود.
- معمولاً برای توصیف تحقیق، جستجو یا ماجرایی استفاده می شود که هر بار به موضوع یا مسئله جدید و پیچیده تری می رسیم.
- معادل فارسی می تواند یک مشکل پشت مشکل، یک ماجرای پیچیده پشت ماجرای دیگر یا ورود به دنیایی پر از پیچیدگی های پشت سر هم باشد.
- - -
## مثال ها
- While researching the topic, I fell down rabbit hole after rabbit hole and lost track of time.
در حین تحقیق درباره موضوع، یکی پس از دیگری وارد پیچیدگی ها و مسائل مختلف شدم و زمان را از دست دادم.
- The investigation led us rabbit hole after rabbit hole, uncovering more secrets than we expected.
تحقیقات ما را وارد ماجراهای پیچیده و پشت سر هم کرد و اسرار بیشتری از آنچه انتظار داشتیم فاش شد.
- Watching those documentaries is like going down rabbit hole after rabbit hole—you never know where you’ll end up.
تماشای آن مستندها مثل رفتن به دنیای پیچیده و پشت سر هم است؛ هیچ وقت نمی دانی کجا به پایان می رسی.
- - -
## نکته
- این عبارت معمولاً بار معنایی منفی یا خسته کننده دارد اما گاهی هم می تواند به معنای کشف های جالب و هیجان انگیز باشد.
- در فضای اینترنت و جستجوی اطلاعات، این اصطلاح بسیار رایج است، چون معمولاً یک جستجو به جستجوی دیگر و موضوعات مرتبط می انجامد.
- این عبارت برگرفته از داستان "آلیس در سرزمین عجایب" نوشته لوئیس کارول است، جایی که آلیس با دنبال کردن یک خرگوش وارد دنیایی عجیب و غیرمنتظره می شود.
... [مشاهده متن کامل]
- وقتی می گوییم �rabbit hole after rabbit hole� یعنی فرد یا موضوعی به صورت مکرر وارد وضعیت هایی می شود که هر کدام پیچیدگی ها و چالش های خاص خود را دارند و باعث سردرگمی یا غرق شدن در مسائل متعدد می شود.
- معمولاً برای توصیف تحقیق، جستجو یا ماجرایی استفاده می شود که هر بار به موضوع یا مسئله جدید و پیچیده تری می رسیم.
- معادل فارسی می تواند یک مشکل پشت مشکل، یک ماجرای پیچیده پشت ماجرای دیگر یا ورود به دنیایی پر از پیچیدگی های پشت سر هم باشد.
- - -
## مثال ها
در حین تحقیق درباره موضوع، یکی پس از دیگری وارد پیچیدگی ها و مسائل مختلف شدم و زمان را از دست دادم.
تحقیقات ما را وارد ماجراهای پیچیده و پشت سر هم کرد و اسرار بیشتری از آنچه انتظار داشتیم فاش شد.
تماشای آن مستندها مثل رفتن به دنیای پیچیده و پشت سر هم است؛ هیچ وقت نمی دانی کجا به پایان می رسی.
- - -
## نکته
- این عبارت معمولاً بار معنایی منفی یا خسته کننده دارد اما گاهی هم می تواند به معنای کشف های جالب و هیجان انگیز باشد.
- در فضای اینترنت و جستجوی اطلاعات، این اصطلاح بسیار رایج است، چون معمولاً یک جستجو به جستجوی دیگر و موضوعات مرتبط می انجامد.