1. They are painted with a rumbustious panache-or, looked at another way, with a gauche lack of sophistication.
 [ترجمه گوگل]آنها با رنگآمیزی خشن رنگآمیزی شدهاند، یا به گونهای دیگر به آن نگاه میشود، با فقدان پیچیدگی 
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک rumbustious panache رنگ آمیزی می شوند - یا به یک روش دیگر نگاه می کنند، و فاقد پیچیدگی و پیچیدگی هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. This is a noisy, rumbustious film that's prone to burying itself in hails of gunshots and sheets of flame.
 [ترجمه گوگل]این یک فیلم پر سر و صدا و پر سر و صدا است که مستعد مدفون شدن خود در میان تگرگ های گلوله و ورقه های شعله است 
[ترجمه ترگمان]این یک فیلم پر سر و صدا و پر سر و صدا است که در معرض خاک قرار گرفتن در شلیک گلوله و ورق شعله قرار دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The children get very rumbustious after tea.
 [ترجمه گوگل]بچه ها بعد از خوردن چای خیلی بداخلاق می شوند 
[ترجمه ترگمان]بچه ها بعد از چای خیلی rumbustious می شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Beneath the rumbustious surface of his paintings is sympathy for the vulnerability of ordinary human beings.
 [ترجمه گوگل]در زیر سطح پر خروش تابلوهای او همدردی با آسیب پذیری انسان های معمولی وجود دارد 
[ترجمه ترگمان]در زیر سطح rumbustious نقاشی های او همدلی برای آسیب پذیری انسان ها وجود دارد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. The children get very rumbustious after class.
 [ترجمه گوگل]بچه ها بعد از کلاس خیلی بداخلاق می شوند 
[ترجمه ترگمان]بچه ها بعد از کلاس خیلی rumbustious می شوند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. A plant can be an obedient herb in one habitat and a rumbustious weed somewhere else.
 [ترجمه گوگل]یک گیاه می تواند یک گیاه مطیع در یک زیستگاه و یک علف هرز در جای دیگر باشد 
[ترجمه ترگمان]گیاه می تواند یک گیاه مطیع در یک سکونت گاه و یک علف هرز در جای دیگر باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. In a playing career that ended the month Graeme Souness arrived at Rangers, Johnstone had excelled himself as a rumbustious centre-forward.
 [ترجمه گوگل]جانستون در دوران بازیگری که با ورود گریم سونس به رنجرز به پایان رسید، به عنوان یک مهاجم میانی بداخلاق به برتری رسید 
[ترجمه ترگمان]در یک بازی حرفه ای که ماه به پایان رسید، Graeme Souness به تکاوران رسید، جانستون به عنوان یک مرکز rumbustious از خود برتر بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. As remarkable as his work was, it was equaled by his rumbustious character and lvely temperament.
 [ترجمه گوگل]به همان اندازه که کار او قابل توجه بود، با شخصیت پرخاشگر و خلق و خوی جذاب او برابری می کرد 
[ترجمه ترگمان]آن قدر که کارش عالی بود، با طبع rumbustious و خلق و خوی lvely برابر بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. He failed, and made his home in London for the rest of a studious life, spent mainly in the reading-room of the British Museum, though punctuated with occasional rumbustious pub-crawls.
 [ترجمه گوگل]او شکست خورد، و تا پایان عمر مطالعهآمیز خود در لندن خانه نشین شد، که عمدتاً در اتاق مطالعه موزه بریتانیا گذرانده بود، هر چند که با میخانههای گهگاهی پر سر و صدا همراه بود 
[ترجمه ترگمان]او با شکست مواجه شد و برای بقیه عمرش در لندن به سر برد، و بیشتر در اتاق مطالعه موزه بریتانیا گذراند، هر چند گاه گاهی با crawls rumbustious به سر می برد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. As remarkable as his work was, it was equaled by his rumbustious character and lively temperament.
 [ترجمه گوگل]به همان اندازه که کار او قابل توجه بود، با شخصیت پرخاشگر و خلق و خوی سرزنده او برابری می کرد 
[ترجمه ترگمان]آن قدر که کارش عالی بود، با طبع rumbustious و خلق و خوی lively برابر بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. I feel nowhere to escape. . . tomorrow will be an other rumbustious day.
 [ترجمه گوگل]احساس می کنم جایی برای فرار نیست   فردا روز تلخ دیگری خواهد بود 
[ترجمه ترگمان]من احساس می کنم هیچ جایی برای فرار از فردا وجود نداره فردا روز rumbustious دیگه ای هم هست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید