rocks

جمله های نمونه

1. rocks stud the hillside
اطراف تپه پر از تخته سنگ است.

2. rocks which are scored by the movement of the glacier
صخره هایی که حرکت یخرود آنها را خراشانده است

3. rocks which are sculptured by a river
صخره هایی که رودخانه آنها را دیسدار کرده است

4. rocks worn by the scrape of glaciers
صخره هایی که در اثر خراش یخرودها فرسایش یافته اند

5. acidic rocks
سنگ های اسیدزا،سنگ های اسیدی

6. extrusive rocks
سنگ های برون راندی

7. huge rocks that were displaced by the earthquake
تخته سنگ های بزرگی که توسط زلزله جا به جا شده اند

8. hypabyssal rocks
سنگ های برمغاکی

9. igneous rocks
سنگ های آذرین

10. live rocks
سنگ های دست نخورده

11. massive rocks
صخره های سترگ

12. metamorphic rocks
سنگ های دگردیسی

13. plumbiferous rocks
سنگ های سرب دار

14. plutonic rocks
سنگ های مغاکی

15. sedimentary rocks
سنگ های رسوبی

16. sharp rocks had mangled the feet of the animals
سنگ های تیز پای حیوانات را مجروح کرده بود.

17. the rocks had been heated and thereby metamorphosed
سنگ ها در اثر حرارت تغییر شکل داده بودند.

18. treacherous rocks
صخره های خطرناک

19. the mother rocks the baby in her arms until he goes to sleep
مادر کودک را در بغل می جنباند تا به خواب برود.

20. on the rocks
(عامیانه) 1- در معرض نابودی،دستخوش خطر 2- ورشکسته،بی پول 3- (مشروب الکلی) با یخ (ولی بدون افزودن آب)

21. water bickering through rocks
آبی که شر شر کنان از لابه لای صخره ها رد می شد

22. waves abrade even rocks
امواج حتی صخره ها را هم می سایند.

23. the boys were bunging rocks through the neighbor's window
پسربچه ها به پنجره ی همسایه قلوه سنگ پرتاب می کردند.

24. the strength of igneous rocks
سختی سنگ های آذرین

25. water distilling over the rocks
آبی که از روی سنگ ها می چکد (نشت می کند)

26. water gurgled between the rocks
آب از میان سنگ ها می جوشید.

27. the action of water on rocks
اثر آب بر سنگ

28. a small bird flipping over the rocks
پرنده ی کوچکی که روی صخره ها به راست و چپ می رفت.

29. the boat was fast on the rocks
قایق روی صخره ها گیر کرده بود.

30. the dash of waves on the rocks
صدای برخورد امواج بر سنگ ها

31. three periods of faulting left the rocks disrupted
(زمین شناسی) سه دوران گسلش صخره ها را درهم شکسته است.

32. the lap of the sea against the rocks
صدای شلپ شلپ دریا بر صخره ها

33. the ship's anchor had become meshed in rocks
لنگر کشتی در صخره ها گیر کرده بود.

34. wolves had nosed aside some of the rocks
گرگ ها مقداری از سنگ ها را با پوزه کنار زده بودند.

35. he who throws clods should be answered with rocks
کلوخ انداز را پاداش سنگ است

پیشنهاد کاربران

سنگ، تخته سنگ بزرگ 🧱
سنگ
کلمه ی ROCK سه معنی دارد سبک موسیقی و تخته سنگ و مثلا در کنسرت میگویند ROCK یعنی میترکونه
خیلی خفنه
Rock به معنی سنگ یا صخره است
ولی در گفت و گو های عامیانه و دوستانه درباره نظر دادن از این کلمه استفاده میشود و در آنجا به معنی این هست که میترکاند، عالی هست
در کلام عامیانه میتواند چنین معانی داشته باشد:
"خفن است"، "میترکاند"، و کلماتی از این قبیل
فوق العاده
تپه
سنگ های سترگ
اگه منظور نوشیدنی باشه، یخی، با یخ و یا تگری
thers a fox on a the rocks یک روباهی روی تخته سنگ هاست

بپرس