ripening

جمله های نمونه

1. The grapes are ripening, the apple trees are heavy with fruit.
[ترجمه مهسا مهدی نژاد] رسیده. بالغ ( در پزشکی به بعنای بالغ شدن است )
|
[ترجمه گوگل]انگورها در حال رسیدن هستند، درختان سیب پر از میوه هستند
[ترجمه ترگمان]انگورهای رسیده، درخت های سیب پر از میوه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. We drove past fields of ripening wheat.
[ترجمه گوگل]ما از مزارع گندم در حال رسیدن راندیم
[ترجمه ترگمان]از مزارع گندم رسیده عبور کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the summer crop is ripening, the autumn crop has to be sowed.
[ترجمه گوگل]هنگامی که محصول تابستانی در حال رسیدن است، محصول پاییزه باید کاشته شود
[ترجمه ترگمان]وقتی که محصول تابستان برسد، محصول پاییز باید کاشته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My plans are ripening - now all I need is official approval.
[ترجمه گوگل]برنامه های من در حال رسیدن هستند - اکنون تنها چیزی که نیاز دارم تایید رسمی است
[ترجمه ترگمان]طرح های من نزدیک می شوند - اکنون تنها چیزی که نیاز دارم تایید رسمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The apples were ripening on the trees.
[ترجمه گوگل]سیب ها روی درخت ها در حال رسیدن بودند
[ترجمه ترگمان]سیب های روی درختان رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The corn was already ripening and the trees in full leaf.
[ترجمه گوگل]ذرت در حال رسیدن بود و درختان پر برگ بودند
[ترجمه ترگمان]ذرت دیگر رسیده بود و درختان پر از برگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These melons are ripening nicely.
[ترجمه گوگل]این خربزه ها به خوبی در حال رسیدن هستند
[ترجمه ترگمان]این صیفی جات به خوبی می رسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Ari lazily observed its ripening crescendo.
[ترجمه گوگل]آری با تنبلی اوج رسیدن خود را مشاهده کرد
[ترجمه ترگمان]آری با تنبلی دید که دارد به اوج خود می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It may be that such technology is ripening just as the computing power needed to run it is becoming available.
[ترجمه گوگل]ممکن است این فناوری درست زمانی که قدرت محاسباتی لازم برای اجرای آن در دسترس است، در حال رسیدن است
[ترجمه ترگمان]این می تواند این باشد که این فن آوری تنها به همان اندازه که قدرت محاسبه مورد نیاز برای اجرای آن، در دسترس قرار دارد، برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Control: Misting over flowers Blotchy ripening: Fruits mottled bright red and yellow and flesh stays hard.
[ترجمه گوگل]کنترل: مه آلود شدن روی گل‌ها رسیدن لکه‌دار: میوه‌ها به رنگ قرمز و زرد روشن و گوشت آن سفت می‌ماند
[ترجمه ترگمان]کنترل: Misting بر روی گل ها می رسند: میوه ها، قرمز روشن و زرد و گوشت سخت باقی می مانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After ripening, use as a topping for pudding, pound cake or ice cream.
[ترجمه گوگل]پس از رسیدن، به عنوان رویه برای پودینگ، کیک پوند یا بستنی استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]پس از رسیدن، از آن به عنوان یک دانه پر کننده برای پودینگ، کیک و یا بستنی استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Onions will be ripening in the sun now, and the tops will bend over as they do so.
[ترجمه گوگل]پیازها در حال حاضر در آفتاب در حال رسیدن هستند و در حین رسیدن پیازها خم می شوند
[ترجمه ترگمان]خورشید در حال رسیدن به خورشید خواهد بود و نوک آن به همان اندازه که این کار را می کنند خم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Relatively large seeds germinate immediately after ripening.
[ترجمه گوگل]بذرهای نسبتاً بزرگ بلافاصله پس از رسیدن جوانه می زنند
[ترجمه ترگمان]دانه های نسبتا بزرگ بلافاصله پس از رسیدن به رشد می رویند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The corn was already ripening and the vines in full leaf, with bunches of grapes hanging thickly.
[ترجمه گوگل]ذرت در حال رسیدن بود و درختان انگور پر برگ، با خوشه های انگور که به صورت ضخیم آویزان شده بودند
[ترجمه ترگمان]خوشه های گندم رسیده بود و خوشه های انگور را با انبوه انگور پوشانده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To hasten the ripening process, put the persimmons in a plastic bag with an apple, then tie the bag shut.
[ترجمه گوگل]برای تسریع در فرآیند رسیدن، خرمالوها را با یک عدد سیب در یک کیسه پلاستیکی قرار دهید، سپس کیسه را ببندید
[ترجمه ترگمان]برای تسریع روند رسیدن، the را در یک کیسه پلاستیکی با سیب قرار دهید، سپس کیسه را ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنایع غذایی] رسیدن - رسیدن : به وجود آمدن خصوصیات حسی در حدی که برای مصرف مطلوب باشد و این نوع رسیدگی مرحله ای است بعد از رسیدن فیزیکولوژیک یا maturity
[نساجی] رسیدن یک ماده - آماده مصرف شدن یک ماده - رسیدن خمیر سلولز جهت تولید ویسکوز
[پلیمر] رسیدن، تکامل
[آب و خاک] برفاب

انگلیسی به انگلیسی

• maturation, process of becoming fully grown or developed; process of making mature, process of bringing to a state of full development or growth

پیشنهاد کاربران

فرایند عمل آوری استوالد
ripening ( کشاورزی - زراعت و اصلاح نباتات )
واژه مصوب: مرحلۀ رسیدن
تعریف: مرحله‏ای که در آن دانه یا میوه کاملاً رسیده و آمادۀ مصرف است
پس رسی ( فرآیندی که برای شکستن خواب بذر انجام میگیرد )

بپرس