1. A rhetorical question, but asked with deep feeling.
 [ترجمه گوگل]یک سوال بلاغی، اما با احساس عمیق پرسیده شد 
[ترجمه ترگمان]سوال بدیعی بود، اما با احساس عمیقی پرسید: 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. The rhetorical question rightly goes unanswered, and the following paragraph consigns the missio unmourned to the shades.
 [ترجمه گوگل]این پرسش بلاغی به درستی بی پاسخ می ماند و پاراگراف زیر مأموریت را بدون سوگواری به سایه می اندازد 
[ترجمه ترگمان]سوال rhetorical به درستی بی پاسخ می ماند، و پاراگراف زیر the missio را به سایه می رساند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. That is not a rhetorical question.
4. His critics even smile in anticipation of a rhetorical question meeting with a devastating reply.
 [ترجمه گوگل]منتقدان او حتی در انتظار یک جلسه پرسش بلاغی با پاسخ ویرانگر لبخند می زنند 
[ترجمه ترگمان]منتقدان او حتی به پیش بینی یک جلسه پرسش نامه با پاسخی ویرانگر لبخند می زنند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. This is a rhetorical question, implying no person is like God.
 [ترجمه گوگل]این یک سوال بلاغی است، به این معنی که هیچ شخصی شبیه خدا نیست 
[ترجمه ترگمان]این یه سوال rhetorical که نشون میده هیچ آدمی مثل خدا نیست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Can you turn the declarative sentence into a rhetorical question?
 [ترجمه گوگل]آیا می توانید جمله اظهاری را به یک سؤال بلاغی تبدیل کنید؟ 
[ترجمه ترگمان]میشه این جمله رو به یه سوال بدیهی تبدیل کنی؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. It was just a rhetorical question.
8. Specific heuristic teaching techniques contain questioning, rhetorical question, inquiring, contrasting, discussing and debating techniques.
 [ترجمه گوگل]تکنیکهای تدریس اکتشافی خاص شامل تکنیکهای پرسش، پرسش بلاغی، پرسشگری، تقابل، بحث و مناظره است 
[ترجمه ترگمان]تکنیک های ویژه آموزش اکتشافی شامل پرسشگری، پرسش بدیعی، تحقیق، بررسی، بحث و بحث در مورد تکنیک های بحث و بحث است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. That's not a rhetorical question.
10. He grimaced slightly, obviously expecting no answer to his rhetorical question.
 [ترجمه گوگل]او ظاهراً منتظر پاسخی برای سؤال لفاظی خود بود، کمی اخم کرد 
[ترجمه ترگمان]او اخم کرد و ظاهرا انتظار جواب سوال rhetorical را نداشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. "Why do these things always happen to me?" is a rhetorical question.
 [ترجمه گوگل]"چرا این چیزها همیشه برای من اتفاق می افتد؟" یک سوال بلاغی است 
[ترجمه ترگمان]\"چرا این چیزها همیشه برای من اتفاق می افتد؟\" سوال بدیعی است 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. 'Don't you care what I do?' he asked, but it was a rhetorical question.
 [ترجمه گوگل]آیا برایت مهم نیست که من چه کار می کنم؟ او پرسید، اما این یک سوال بلاغی بود 
[ترجمه ترگمان]برات مهم نیست که من چی کار می کنم؟ سوال بدیعی بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. The fourth part is the Kirgiz proverb rhetoric feature. The common rhetoric forms are simile, analogy, hyperbole, metonymy, comparison, dualization and rhetorical question.
 [ترجمه گوگل]قسمت چهارم ویژگی بلاغی ضرب المثل قرقیزی است اشکال رایج بلاغی عبارتند از تشبیه، قیاس، هذل، کنایه، مقایسه، دوگانه سازی و پرسش بلاغی 
[ترجمه ترگمان]بخش چهارم یک ویژگی معانی بیان است قالب های رایج معانی بیان، قیاس، تشبیه، اغراق، مقایسه، dualization و سو استفاده هستند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. I'm sorry, I did not reply because I thought it was a rhetorical question!
 [ترجمه گوگل]ببخشید جواب ندادم چون فکر کردم سوال بلاغی بود! 
[ترجمه ترگمان]متاسفم، من جواب ندادم، چون فکر می کردم سوال بدیعی بود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید