rescission

/rəˈsɪʒən//rəˈsɪʒən/

معنی: فسخ، ابطال
معانی دیگر: لغو، باطل سازی، بیهوده سازی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of rescinding or canceling.
مشابه: abolition, annulment, repeal

- rescission of a contract
[ترجمه گوگل] فسخ قرارداد
[ترجمه ترگمان] فسخ قرارداد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. From a commercial point of view rescission as a remedy is more theoretical than practical.
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر تجاری، لغو به عنوان یک درمان، بیشتر نظری است تا عملی
[ترجمه ترگمان]از نقطه نظر تجاری، ابطال به عنوان یک درمان more از عملی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rescission is one remedy available for misrepresentation under the Misrepresentation Act 196 s
[ترجمه گوگل]لغو یکی از راه‌حل‌های موجود برای ارائه نادرست بر اساس قانون نادرست 196 است
[ترجمه ترگمان]rescission یک روش درمانی برای ارائه اطلاعات نادرست تحت قانون misrepresentation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. However, rescission is an important remedy for the period between exchange and completion.
[ترجمه گوگل]با این حال، فسخ یک راه حل مهم برای دوره بین مبادله و تکمیل است
[ترجمه ترگمان]با این حال، ابطال یک درمان مهم برای دوره بین تبادل و تکمیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The right to rescission of the heir or statutory agent of the donator shall be exercised within six months as of the date when he knows or ought to know the rescission reasons.
[ترجمه گوگل]حق فسخ ورثه یا نماینده قانونی واقف، ظرف شش ماه از تاریخی که دلایل فسخ را می داند یا باید بداند، اعمال می شود
[ترجمه ترگمان]حق صرف نظر از متصدی یا مامور قانونی of باید در طول شش ماه تا زمانی که او می داند یا باید دلایل ابطال را بداند اعمال شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rescission of the contract will not be available after the completion of the sale.
[ترجمه گوگل]فسخ قرارداد پس از اتمام بیع امکان پذیر نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]لغو قرارداد بعد از اتمام فروش در دسترس نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, analyze that the right of rescission is discharged firstly.
[ترجمه گوگل]در نهایت، تحلیل کنید که ابتدا حق فسخ ساقط می شود
[ترجمه ترگمان]در نهایت، تجزیه و تحلیل این که حق فسخ اول تخلیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The institution of rescission of contracts is an important institution in modern contract law.
[ترجمه گوگل]نهاد فسخ قراردادها یک نهاد مهم در حقوق قراردادهای نوین است
[ترجمه ترگمان]موسسه ابطال قرارداد یک موسسه مهم در حقوق قراردادهای مدرن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The problem of rescission of contract is one of the most important problems on the study area of contract law, playing an unparalleled role in modern people"s life, economical and social contract. "
[ترجمه گوگل]مشکل فسخ قرارداد یکی از مهم ترین مشکلات حوزه مورد مطالعه حقوق قراردادها است که نقش بی نظیری در زندگی، قرارداد اقتصادی و اجتماعی افراد مدرن ایفا می کند
[ترجمه ترگمان]مشکل ابطال قرارداد یکی از مهم ترین مشکلات در حوزه مطالعه حقوق قراردادی است و نقش بی نظیر در زندگی مدرن، اقتصادی و اجتماعی ایفا می کند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The exercise of the right of rescission is to accord with legal essentials of establishment a nd its exercise takes legal effect on the creditor, debtor and the third party.
[ترجمه گوگل]اعمال حق فسخ مطابق با اصول قانونی تأسیس است و اعمال آن بر طلبکار، مدیون و شخص ثالث اثر قانونی می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]استفاده از حق ابطال، تطابق با ملزومات قانونی تاسیس یک سازمان است که تاثیر قانونی بر طلبکار، بدهکار و شخص ثالث دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lawful rescission of contract is an important institution in Contract Law.
[ترجمه گوگل]فسخ قانونی قرارداد از نهادهای مهم در حقوق قراردادها است
[ترجمه ترگمان]لغو قانونی قرارداد یک نهاد مهم در قانون قرارداد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The last chapter discusses the effectiveness after the rescission.
[ترجمه گوگل]فصل آخر اثربخشی پس از قطع را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]فصل آخر اثربخشی بعد از فسخ را مورد بحث قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The basis for rescission is that reality of consent is absent.
[ترجمه گوگل]مبنای فسخ این است که واقعیت رضایت وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]اساس ابطال این است که واقعیت رضایت غایب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The lawful rescission of contract is an important institution Contract Law.
[ترجمه گوگل]فسخ قانونی قرارداد یک نهاد مهم حقوق قرارداد است
[ترجمه ترگمان]لغو قانونی قرارداد یک قانون قرارداد نهاد مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Exertion of the right of rescission is necessary to rescind a contract.
[ترجمه گوگل]اعمال حق فسخ برای فسخ قرارداد ضروری است
[ترجمه ترگمان]لغو حق فسخ برای لغو قرارداد ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The beneficiary from statutory right to claim rescission is privileged not only in back -jumping of risks but also in diligentia quam in suis.
[ترجمه گوگل]ذینفع از حق قانونی برای ادعای فسخ نه تنها در پرش به عقب از خطرات، بلکه از لحاظ سخت کوشی نیز برخوردار است
[ترجمه ترگمان]ذی نفع از حق قانونی برای ادعای ابطال نه تنها در بازگشت به خطر بلکه در diligentia quam نیز امتیاز محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فسخ (اسم)
abolition, cancellation, repeal, revocation, termination, dissolution, annulment, divorce, liquidation, rescission

ابطال (اسم)
waiver, cancellation, annulment, revoke, nullification, rescission, disproof, defeasance, vitiation, voidance

انگلیسی به انگلیسی

• cancellation, revocation, annulment, repeal

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : rescind
✅️ اسم ( noun ) : rescission
✅️ صفت ( adjective ) : rescissible / rescissory
✅️ قید ( adverb ) : _
اقاله : ( فسخ قرارداد با رضایت و توافق طرفین )

بپرس