remedial

/rəˈmiːdiəl//rɪˈmiːdɪəl/

معنی: شفابخش، درمانی، چاره ساز، علاجی، گزیری
معانی دیگر: چاره ای، ترمیمی، بازساختی، اصلاحی، (آموزش) وابسته به کلاس بازآموزی، بازآموز، جبرانی، مفید

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: remedially (adv.)
(1) تعریف: designed to correct or improve, esp. basic scholastic skills.

- remedial reading classes
[ترجمه محمد] کلاس های درک مطلب جبرانی
|
[ترجمه گوگل] کلاس های تقویتی خواندن
[ترجمه ترگمان] کلاس های اصلاحی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: providing or acting as a remedy; curative.

جمله های نمونه

1. remedial legislation
قانونگذاری بازساختی

2. remedial reading
آموزش جبرانی مهارت های خواندن،بازآموزی قرائت

3. remedial surgery
جراحی ترمیمی

4. the remedial measures taken by this medical group
اقدامات درمانی این گروه پزشکی

5. Remedial action must be taken now.
[ترجمه محمد] اقدامات درمانی باید الان انجام شود.
|
[ترجمه گوگل]اکنون باید اقدامات اصلاحی انجام شود
[ترجمه ترگمان]باید همین الان اقدام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The building needs urgent remedial work to make it safe.
[ترجمه گوگل]ساختمان برای ایمن سازی نیاز به کارهای اصلاحی فوری دارد
[ترجمه ترگمان]این ساختمان نیازمند کار remedial فوری برای ایمن کردن آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He is already walking normally and doing remedial exercises.
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر به طور عادی راه می رود و تمرینات درمانی انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر به طور عادی قدم می زند و اقدامات اصلاحی انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The poorly designed bridge needs remedial work to make It'safe.
[ترجمه گوگل]پل با طراحی ضعیف نیاز به کار اصلاحی دارد تا ایمن شود
[ترجمه ترگمان]این پل با طراحی ضعیف به کاره ای درمانی نیاز دارد تا آن را ایمن سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Some remedial work needs to be done on the foundations.
[ترجمه گوگل]برخی کارهای اصلاحی باید روی پایه ها انجام شود
[ترجمه ترگمان]برخی کاره ای درمانی باید بر پایه اساس انجام شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The poorly designed bridge needs remedial work to make it safe.
[ترجمه المیرا] طراحی ضعیف پل به عملیات بازسازی نیاز دارد تا ایمن شود
|
[ترجمه گوگل]پل با طراحی ضعیف برای ایمن سازی نیاز به کارهای اصلاحی دارد
[ترجمه ترگمان]این پل با طراحی ضعیف به کاره ای درمانی نیاز دارد تا آن را ایمن سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I did not learn much about remedial therapists but this may reflect the state of knowledge rather than any criticism of the author.
[ترجمه گوگل]من چیز زیادی در مورد درمانگران ترمیم کننده یاد نگرفتم، اما این ممکن است نشان دهنده وضعیت دانش باشد تا هر گونه انتقادی از نویسنده
[ترجمه ترگمان]من چیزهای زیادی درباره درمان therapists یاد نگرفتم، اما این ممکن است منعکس کننده وضعیت دانش به جای هر گونه انتقاد از نویسنده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We must complete full investigations prior to commencing remedial repairs.
[ترجمه گوگل]قبل از شروع تعمیرات اصلاحی باید بررسی های کامل را انجام دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید قبل از شروع تعمیرات تعمیرات، تحقیقات کاملی انجام دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some run efficient remedial courses, which could surely be used for youngsters who had taken a broader sixth-form course.
[ترجمه گوگل]برخی دوره های تقویتی کارآمد را برگزار می کنند، که مطمئناً می تواند برای جوانانی که دوره های گسترده تر دوره ششم را گذرانده اند، استفاده شود
[ترجمه ترگمان]برخی دوره های درمانی کارآمد را اجرا می کنند که قطعا می تواند برای جوانانی که دوره ششم را گذرانده اند مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If remedial action is not forthcoming we would cease trading with them.
[ترجمه گوگل]اگر اقدام اصلاحی صورت نگیرد، تجارت با آنها را متوقف خواهیم کرد
[ترجمه ترگمان]اگر فعالیت درمانی دریافت نشود ما دیگر با آن ها تجارت نخواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It is ideal for planning remedial work and helps identify which grammatical areas should be worked on.
[ترجمه گوگل]برای برنامه‌ریزی کارهای اصلاحی ایده‌آل است و به شناسایی حوزه‌های دستوری کمک می‌کند که باید روی آن کار کرد
[ترجمه ترگمان]این کار برای برنامه ریزی کاره ای درمانی مطلوب است و به تشخیص اینکه کدام مناطق دستوری باید روی آن کار کنند، کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شفابخش (صفت)
medic, medical, remedial

درمانی (صفت)
remedial, therapeutic

چاره ساز (صفت)
remedial

علاجی (صفت)
remedial

گزیری (صفت)
remedial

تخصصی

[حقوق] جبران کننده، اصلاحی، ترمیمی

انگلیسی به انگلیسی

• serving to fix, corrective; designed to improve one's skills
remedial measures are intended to correct something that is considered to be wrong or harmful.
remedial activities are intended to improve someone's ability to read, write, and so on when they have had difficulty learning to do these things.
you also use remedial to describe activities which are intended to improve someone's health when they are ill.

پیشنهاد کاربران

ADJECTIVE
در صنعت و برای تجهیزات صنعتی:
اصلاحی - رفع عیب یا ایراد شده - بازسازی شده
💠 If the remedial work does not fall in the CONTRACTOR's Scope, CONTRACTOR shall
report it to the COMPANY and include it in the Punch List. COMPANY will take action to
...
[مشاهده متن کامل]

have this item cleared, with assistance from the CONTRACTOR, as required.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : remediate / remedy
✅️ اسم ( noun ) : remedy / remediation
✅️ صفت ( adjective ) : remedial / remediable
✅️ قید ( adverb ) : _
جبرانی
تسکین

remedial measures اقدامات جبرانی
کلاس درس تقویتی

باز آموز ( چکیده ای از دروس تدریس شده برای مثال به صورت نمونه سوالات امتحان و آزمون ها. )

بپرس