related to

جمله های نمونه

1. Much of the crime in this area is related to drug abuse.
[ترجمه گوگل]بسیاری از جرایم در این زمینه مربوط به سوء مصرف مواد مخدر است
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از جرم در این منطقه مربوط به سو مصرف مواد مخدر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the future, pay increases will be related to productivity.
[ترجمه گوگل]در آینده افزایش دستمزد با بهره وری مرتبط خواهد بود
[ترجمه ترگمان]در آینده، افزایش حقوق مربوط به بهره وری خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Much of the violence is related to drugs and gang warfare.
[ترجمه گوگل]بیشتر خشونت ها مربوط به مواد مخدر و جنگ باند است
[ترجمه ترگمان]بخش عمده ای از خشونت مربوط به مواد مخدر و جنگ باندها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The unemployment figures are not necessarily related to the rise in prices.
[ترجمه گوگل]ارقام بیکاری لزوماً با افزایش قیمت ها مرتبط نیست
[ترجمه ترگمان]ارقام بیکاری ضرورتا مربوط به افزایش قیمت ها نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His father's distantly related to the Royal family.
[ترجمه گوگل]پدرش از دور با خانواده سلطنتی رابطه دارد
[ترجمه ترگمان]پدرش با خانواده سلطنتی خویشاوند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She claims she is related to the Queen/claims to be related to the Queen.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که با ملکه خویشاوند است / ادعا می کند که با ملکه رابطه دارد
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که مربوط به ملکه \/ ادعاهای مربوط به ملکه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He professed a distaste for everything related to money.
[ترجمه گوگل]او نسبت به هر چیزی که به پول مربوط می شود بیزاری می کرد
[ترجمه ترگمان]او نسبت به مسائل مربوط به پول نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We regard health as inversely related to social class.
[ترجمه گوگل]ما سلامت را رابطه معکوس با طبقه اجتماعی می دانیم
[ترجمه ترگمان]ما سلامتی را رابطه معکوس با طبقه اجتماعی می دانیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They said the allegations related to an isolated case of cheating.
[ترجمه گوگل]آنها گفتند که این اتهامات مربوط به یک مورد مجزا از تقلب است
[ترجمه ترگمان]آن ها گفتند که این اتهامات به یک مورد مجزا از تقلب مربوط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He claims to be distantly related to the British royal family.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که از دور با خانواده سلطنتی بریتانیا ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کند که ارتباط خویشاوندی با خانواده سلطنتی بریتانیا دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She believes she's related to royalty.
[ترجمه گوگل]او معتقد است که با خانواده سلطنتی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]اون معتقده که اون به سلطنت ربط داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The llama is related to the camel.
[ترجمه گوگل]لاما مربوط به شتر است
[ترجمه ترگمان]The با شتر در ارتباط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Education levels are strongly related to income.
[ترجمه گوگل]سطح تحصیلات به شدت با درآمد مرتبط است
[ترجمه ترگمان]سطح تحصیلات به شدت با درآمد مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Belgian language is closely related to French.
[ترجمه گوگل]زبان بلژیکی ارتباط نزدیکی با فرانسوی دارد
[ترجمه ترگمان]زبان بلژیکی از نزدیک به زبان فرانسه مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is distantly related to the family.
[ترجمه گوگل]او از دور با خانواده ارتباط دارد
[ترجمه ترگمان]او خویشاوند دوری با خانواده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• related, connected to; feeling sympathy for; identifying with

پیشنهاد کاربران

مربوط به ( زمان )
در ارتباط با
در پیوند با
Related to the concept of finding a niche is the importance of maintaiming a competitive edge.
حفظ ارتباط با
منسوب به
خویشاوند
1 - مربوط به
2 - مرتبط با
3 - درباره
مرتبط است
به واسطه
بستگی داشتن به
Attendant to= associated to ; related to
بستگی داشتن
در راستای
مرتبط به - ربط دادن به
ناشی از
اشاره داره به
مرتبط با، در رابطه با
مربوط به
مربوط بودن به

وابسته به
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس