regardful

/rɪˈɡɑːrdfəl//rɪˈɡɑːdfəl/

(معمولا با: of) باملاحظه، متوجه، حساس، رعایت کننده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: regardfully (adv.)
(1) تعریف: paying attention or being observant (often fol. by of).
مشابه: considerate, mindful

- He is regardful of the well-being of others.
[ترجمه گوگل] او به رفاه دیگران اهمیت می دهد
[ترجمه ترگمان] او از رفاه و رفاه دیگران آگاه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: showing consideration or respect.
مشابه: considerate, respectful

جمله های نمونه

1. regardful of others' feelings
رعایت کننده ی احساسات دیگران

2. He is regardful of the feelings of other persons.
[ترجمه گوگل]او به احساسات دیگران توجه می کند
[ترجمه ترگمان]از احساسات دیگران است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Say more regardful words, since they bring you friendship.
[ترجمه گوگل]کلمات محترمانه تر بگویید، زیرا آنها برای شما دوستی ایجاد می کنند
[ترجمه ترگمان]از آخرین باری که دوستی و دوستی با تو در میان است چند کلمه دیگر بگو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The culture is a "soft strength" that being regardful in the international contests.
[ترجمه گوگل]فرهنگ یک "قدرت نرم" است که در مسابقات بین المللی قابل توجه است
[ترجمه ترگمان]فرهنگ یک \"قدرت نرم\" است که در رقابت های بین المللی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The friends of Chinese National Federation of Trade Unions are always regardful of my marriage. Thank you. I have enough wise eyes to judge which gentleman fit me.
[ترجمه گوگل]دوستان فدراسیون ملی اتحادیه های کارگری چین همیشه به ازدواج من توجه دارند متشکرم من به اندازه کافی چشمان عاقل دارم که بتوانم قضاوت کنم که کدام جنتلمن مناسب من است
[ترجمه ترگمان]دوستان فدراسیون ملی اتحادیه های کارگری چین همیشه از ازدواج من لذت می برند متشکرم من به اندازه کافی چشم های wise دارم که ببینم کدام آقا با من جور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Today is Thanksgiving, I would like to thank the parents, relatives, teachers, friends, all the regardful and helpful peoples.
[ترجمه گوگل]امروز روز شکرگزاری است، من می خواهم از والدین، بستگان، معلمان، دوستان، همه مردم مهربان و کمک کننده تشکر کنم
[ترجمه ترگمان]امروز روز شکرگزاری است، من دوست دارم از والدین، اقوام، معلمان، دوستان، تمام افراد خانواده و افراد مفید تشکر کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. With clack of firecrackers, we realized that Zengrui was gone for ever. 19 persons attended the funeral comprising much more regardful voices, while the poet would never say a word.
[ترجمه گوگل]با صدای ترقه متوجه شدیم که زنگروی برای همیشه رفته است 19 نفر در مراسم تشییع جنازه شرکت کردند که صداهای بسیار محترمانه تری داشتند، در حالی که شاعر هرگز کلمه ای نمی گفت
[ترجمه ترگمان]با صدای تق تق آتش بازی متوجه شدیم که Zengrui برای همیشه رفته است ۱۹ نفر در مراسم تدفین شرکت کردند که حاوی صداهای بسیار more بودند، در حالی که شاعر هرگز کلمه ای بر زبان نمی آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The translator is faithful to the original message on the micro level, while regardful of the usage of the target language and the target reader's reception on a macro level.
[ترجمه گوگل]مترجم به پیام اصلی در سطح خرد وفادار است، در حالی که به استفاده از زبان مقصد و دریافت خواننده هدف در سطح کلان توجه می کند
[ترجمه ترگمان]مترجم به پیام اصلی در سطح میکرو وفادار است، در حالی که قابلیت استفاده از زبان هدف و پذیرش خواننده هدف در یک سطح کلان، صادق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• attentive, heedful, mindful; respectful, showing esteem

پیشنهاد کاربران

بپرس