refrain

/rəˈfreɪn//rɪˈfreɪn/

معنی: برگردان، نگاه داشتن، خود داری کردن
معانی دیگر: (با: from) خودداری کردن، احتراز کردن، اجتناب کردن، (شعر و سرود) برگردان، بند ترجیع، واگردان، منع کردن

بررسی کلمه

فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: refrains, refraining, refrained
• : تعریف: to hold oneself back; to not enter into a particular action; desist; forbear (often fol. by from).
متضاد: enter
مشابه: abstain, keep, withhold

- Please refrain from clapping until all the names of the honorees have been read.
[ترجمه مهدی] خواهشمند است از کف زدن خودداری کنید تا اسامی افتخار آفرینان خوانده شود
|
[ترجمه راد] لطفا تا قبل از اعلام تمام اسامی افتخارآفرینان از کف زدن خودداری کنید
|
[ترجمه گوگل] خواهشمند است از کف زدن تا خوانده نشدن تمامی اسامی برگزیدگان خودداری فرمایید
[ترجمه ترگمان] لطفا دست از کف زدن بردارید تا آن همه اسم of را بخوانید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The police knew who the culprits were, but they refrained from taking action against them.
[ترجمه گوگل] پلیس می دانست مقصران چه کسانی هستند، اما از اقدام علیه آنها خودداری کردند
[ترجمه ترگمان] پلیس می دانست که مجرمان چه کسانی هستند، اما از اقدام علیه آن ها خودداری کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
(1) تعریف: a phrase or verse repeated at regular intervals in a poem or song, esp. at the end of each stanza.
مشابه: burden, chorus

- The words of the refrain are familiar to most people.
[ترجمه گوگل] کلمات این ترانه برای اکثر مردم آشناست
[ترجمه ترگمان] کلمات of برای بسیاری از مردم آشنا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the music accompanying this repeated section, or any repeated melody.

جمله های نمونه

1. kindly refrain from smoking
لطفا از سیگار کشیدن خودداری فرمایید.

2. please refrain from smoking
لطفا از کشیدن سیگار خودداری کنید.

3. he told us expressly to refrain from smoking
او صریحا از ما خواست که از سیگار کشیدن خودداری کنیم.

4. the judge bound him over to refrain from bothering his ex-wife
قاضی از او التزام گرفت که مزاحم زن سابقش نشود.

5. Milo could not refrain from laughing at the jest.
[ترجمه گوگل]میلو نتوانست از خنده به شوخی خودداری کند
[ترجمه ترگمان]مایلو نتوانست از خندیدن به شوخی خودداری کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you want to be heard, you must refrain from mumbling.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید شنیده شوید، باید از زمزمه کردن خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید شنیده باشید، باید از زیر لب و من من خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Will you all join in singing the refrain, please ?
[ترجمه گوگل]آیا همه شما در خواندن ترانه شرکت خواهید کرد، لطفا؟
[ترجمه ترگمان]لطفا همگی در حال آواز خواندن باشید، لطفا؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is difficult for us to refrain from laughing when we are seeing a comedy.
[ترجمه گوگل]برای ما سخت است که هنگام دیدن یک فیلم کمدی از خنده خودداری کنیم
[ترجمه ترگمان]برای ما دشوار است که هنگام دیدن کمدی از خندیدن خودداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Complaints about school food have become a familiar refrain.
[ترجمه گوگل]شکایت از غذای مدرسه به مضمونی آشنا تبدیل شده است
[ترجمه ترگمان]شکایت ها در مورد مواد غذایی مدارس به یک خودداری آشنا تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We must refrain from spitting in public places.
[ترجمه گوگل]باید از تف کردن در اماکن عمومی خودداری کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید از تف کردن به جاه ای عمومی خودداری کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Please refrain from smoking in this area.
[ترجمه گوگل]لطفا از استعمال دخانیات در این منطقه خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا از سیگار کشیدن در این منطقه خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Rosa's constant refrain is that she doesn't have a life.
[ترجمه گوگل]حرف همیشگی رزا این است که او زندگی ندارد
[ترجمه ترگمان]خودداری همیشگی رو زا این است که زندگی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The choir's sopranos took up the refrain.
[ترجمه گوگل]سوپرانوهای گروه کر این ترفند را بر عهده گرفتند
[ترجمه ترگمان]دسته کر گروه سرود را برداشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. 'Every vote counts' is a familiar refrain in politics.
[ترجمه گوگل]«هر رأی مهم است» یک عبارت آشنا در سیاست است
[ترجمه ترگمان]هر رای دادن یک خودداری آشنا در سیاست است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Our proposal met with the constant refrain that the company could not afford it.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد ما با خودداری دائمی روبرو شد که شرکت توان پرداخت آن را نداشت
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد ما با این خودداری دائمی که شرکت نمی تواند هزینه آن را تقبل کند، ملاقات کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. Please refrain from smoking.
[ترجمه گوگل]لطفا از کشیدن سیگار خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا از سیگار کشیدن خودداری کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He could not refrain his tears when he heard the bad news.
[ترجمه گوگل]با شنیدن این خبر بد نتوانست جلوی اشک هایش را بگیرد
[ترجمه ترگمان]وقتی خبر بد را شنید نتوانست اشک هایش را پاک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. You should refrain from unprincipled argument.
[ترجمه گوگل]باید از استدلال غیر اصولی خودداری کنید
[ترجمه ترگمان] تو باید از argument سرپیچی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برگردان (اسم)
chorus, translation, lapel, refrain, repetend, revers

نگاه داشتن (فعل)
stop, stay, tackle, hold, keep, guard, withhold, commemorate, refrain, retain, save, preserve

خودداری کردن (فعل)
eschew, forbear, withhold, desist, refrain

انگلیسی به انگلیسی

• verse or phrase that is repeated during a song or poem, chorus; music or melody that accompanies the chorus
abstain, forebear, restrain oneself, desist
if you refrain from doing something, you deliberately do not do it; a formal word.
a refrain is a short, simple part of a song which you repeat several times; a formal word.
a refrain is a slogan or a simple idea that someone often repeats; a formal word.

پیشنهاد کاربران

خودداری کردن از. {ترجیع بند} برگردان. بند ترجیع
مثال:
The police knew who the culprits were, but they refrained from taking action against them.
پلیس می دانست که خلافکارها کجا بودند اما از اقدام کردن بر علیه آنها خودداری می کرد.
تکرار یک جمله یا بیت در یک شعر همانند آنچه در شعر the song of the grass مشاهده میشود
refrain ( v ) ( rɪˈfreɪn ) =to stop yourself from doing sth, especially sth that you want to do, e. g. Please refrain from smoking. She refrained from comment
refrain
خودداری کردن
بندبرگردان
noun
۱ - تکرار مکررات، مکررات
۲ - بخشی از شعر یا سرود که تکرار می شود
استنکاف
( شعر و ادبیات ) ترجیع بند
معنای آبادیس
✅ ( با: from ) خودداری کردن، احتراز کردن، اجتناب کردن
In his address, Khamenei refrained from calling out Zarif by name

🟡🟡🟡
. . .
Well, I’m trying to ♦️refrain myself from♦️ these sites, as I find myself quite addicted to entertaining contents on Facebook, Instagram, Whatsapp, etc and squandering too much time on them. So I’d say I’m about to make a change and make less use of such online networking platforms
...
[مشاهده متن کامل]

پرهیز کردن
1. خودداری کردن، اجتناب کردن، منع کردن
2. یک خط یا تعدادی خطوط تکراری در یک شعر یا ترانه، که به طور معمول در انتهای هر بیت می آید

بازداشتن
اجتناب کردن، خودداری کردن، احتراز کردن
پیام یا حرفی که افراد آن را تکرار می کنند
منع کردن / خودداری کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس