98 1577 100 1 rathole معنی rathole در دیکشنری تخصصی rathole[نفت] چاه تنگ زدن | ratify | Ratine | rating | rating curve | rating flume | معنی کلمه rathole به انگلیسی rathole• hole made by a rat; rat's burrow, shelter of a rat; small messy and uncomfortable room (slang) rathole را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران Abolfazl Ehsani سوراخ موش معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مسعود خواجه وندی > last ditch effort علی > مرز و بوم H > فایق Anis > Further Pr.Sh > thousands of A.C.E > Take the flak فیلیس فاگ > گوز A.C.E > Get the flak نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FigureFarhoodامین آریاپارسا میریوسفیمحمد حاتمی نژادヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال طبل غازی صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه