raft

/ˈræft//rɑːft/

معنی: دگل، قایق مسطح الواری، دسته الوار شناور بر اب
معانی دیگر: (قایقی که از به هم بستن چند تخته درست شود) کلک، جاله، (تخته بندی که شناگران برای ورود به رود یا دریاچه از آن استفاده می کنند) تختگاه کنار آب، شیرجه گاه، قایق ته پهن ( پلاستیکی یا باد کردنی)، با جاله حمل کردن، با کلک ترابری کردن، جاله ساختن، (عامیانه) مقدار زیاد، یک عالمه، باقایق الواری رفتن یافرستادن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a flat platform made of buoyant materials such as wood or air-filled barrels, designed to float and often to support or carry people or goods.

(2) تعریف: a wide flat-bottomed boat of rubber or synthetic material, with air-filled tubes serving as front, back, and sides.

(3) تعریف: a group of logs, barrels, or the like tied together for transport of the whole by water.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: rafts, rafting, rafted
(1) تعریف: to carry on or in a raft; transport by raft.

(2) تعریف: to construct a raft from; use as a raft.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to float or travel on a raft.
اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) very many; a large quantity.
مشابه: mountain

جمله های نمونه

1. he has a raft of brothers and sisters
تا دلت بخواهد برادر و خواهر دارد.

2. Sailing across the Atlantic on a raft was an adventure.
[ترجمه گوگل]قایقرانی در اقیانوس اطلس با یک قایق یک ماجراجویی بود
[ترجمه ترگمان]حرکت کشتی در اقیانوس اطلس روی کلک یک ماجراجویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The survivors were adrift on a raft for six days.
[ترجمه گوگل]بازماندگان به مدت شش روز روی یک قایق سرگردان بودند
[ترجمه ترگمان]این بازمانده ها شش روز روی یک کلک گیر کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The raft came close to the rocks and then sheered away.
[ترجمه گوگل]قایق به صخره ها نزدیک شد و سپس دور شد
[ترجمه ترگمان]کلک به سنگ ها نزدیک شد و سپس انحراف پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The rubber raft drifted out to sea.
[ترجمه گوگل]قایق لاستیکی به سمت دریا حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]کلک پلاستیکی به دریا افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They built a raft of logs.
[ترجمه mobin] آنها یک قایق کوچک از جنس چوب ساختند
|
[ترجمه گوگل]آنها یک قایق از کنده های چوبی ساختند
[ترجمه ترگمان] اونا یه قایق چوبی ساختن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She spent seven days afloat on a raft.
[ترجمه گوگل]او هفت روز را روی یک قایق شناور گذراند
[ترجمه ترگمان] اون هفت روز روی یه قایق شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I wasn't sure if the raft would float.
[ترجمه گوگل]مطمئن نبودم که کلک شناور شود یا نه
[ترجمه ترگمان]مطمئن نبودم که کلک روی آب شناور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The raft would be more buoyant if it was less heavy.
[ترجمه گوگل]قایق اگر وزن کمتری داشت شناورتر می شد
[ترجمه ترگمان]اگر کم تر سنگین می بود، کلک از آب می افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Incredibly, the raft held together till we reached the opposite shore.
[ترجمه گوگل]به طرز باورنکردنی، قایق کنار هم ایستاد تا به ساحل مقابل رسیدیم
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب، کلک با هم دست و پنجه نرم کرد تا به ساحل مقابل رسیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They made a raft and set it afloat.
[ترجمه گوگل]یک قایق درست کردند و آن را شناور کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها کلک ساختند و آن را روی آب قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I didn't count on his capsizing the raft.
[ترجمه گوگل]من روی واژگونی کلک او حساب نکردم
[ترجمه ترگمان]روی قایق واژگون نشدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We have designed a whole raft of measures to improve the transport system.
[ترجمه گوگل]ما مجموعه ای از اقدامات را برای بهبود سیستم حمل و نقل طراحی کرده ایم
[ترجمه ترگمان]ما یک کلک کامل برای بهبود سیستم حمل و نقل طراحی کرده ایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The company has launched a whole raft of new software products.
[ترجمه گوگل]این شرکت مجموعه کاملی از محصولات نرم افزاری جدید را راه اندازی کرده است
[ترجمه ترگمان]شرکت یک کلک کامل از محصولات نرم افزاری جدید را راه اندازی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He clung tightly to the raft to keep himself afloat.
[ترجمه گوگل]محکم به قایق چسبیده بود تا خودش را روی آب نگه دارد
[ترجمه ترگمان]به کلک چسبیده بود تا خود را سرپا نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

دگل (اسم)
raft

قایق مسطح الواری (اسم)
raft

دسته الوار شناور بر اب (اسم)
raft

تخصصی

[زمین شناسی] رادیه، دگل، طراده بارکش، الوار - در سنگ شناسی آذرین، بیگانه سنگ یک قطعه سنگی را گویند که در ماگما گیر افتاده است و به راحتی به صورت کمابیش قائم جدا می شود. <br>مقایسه شود با: بیگانه سنگ. - - در زغال سنگ شناسی، زغال شناور. - - در رودها، تجمعی یا انسدادی از تنه های درخت شناور، چوب شناور، درختهای کنده شده یا سایر وارزه های و آوارها را گویند. که بطور طبیعی در یک رود توسط حفر دیواره ها ظاهر می شوند و به عنوان جلوگیری در مقابل کشتی رانی عمل می کند. - نیز ببینید: raft lake -
[نفت] پی شناور

انگلیسی به انگلیسی

• primitive boat made from buoyant material fastened together to make a platform; large number of things, a collection, great quantity (informal)
travel by raft, float on a raft
a raft is a floating platform made from large pieces of wood tied together.

پیشنهاد کاربران

Raft is a very simple boat
raft foundation پی ( شالوده ) گسترده، پی یکپارچه
raft's mean is : a kind of small and simple boat and , with air in it.
قایقه بادی🙂🌹
1 ) کلک ، زورق 2 ) بسیاری ، میزان زیادی
The raft of media coverage
a flat floating structure, usually made of pieces of wood tied together, used as a boat
ساختاری شناور و مسطح، معمولاً ساخته شده از قطعات بهم پیوسته چوب، که به عنوان قایق استفاده می شود.
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/raft
یه سری یا یه مجموعه ای بزرگ از طرح ها و پیشنهادها
raft ( ورزش )
واژه مصوب: کلک 2
تعریف: قایقی ابتدایی به صورت سازه ای تخت که ترکیبی از مواد شناور مانند چوب و بشکه و محفظۀ هوا است
a flat floating structure for travelling across water, often made of pieces of wood tied roughly together and moved along with a paddle ( = pole with a flat end ) :
We lashed together anything that would float to make a raft.
raft
در ترجمه کتاب رابینسون کروزوئه به "چوب بست" ترجمه شده
یه قایق ساده
دوز و کلک
یعنی قایق خیلی ساده البته اگه ( . n ) نون یا اسم باشه
is small bout full of air
A raft is a very Simple boat
Plz like
Reach 3
Avery siple boat معنی:کلک
is a very simple boat
مقدار / تعداد زیاد
قایق ساخته شده از چنده تکه چوب
raft: ( n. ) = A raft is very simple boat
معنیش همون کلک می شه
کانون زبان ایران
ترم Reach3

کرجی
The Combined footing is the raft ( گسترده )
Raft=small boat
A raft is very simple boat
کلک یا قایق چوبی
کلک یا قایق چوبی

قایق نجات
یک نوع قایق که کلک نام دارد
قایق بادی
Raft
Noun
به معنای نوعی قایق ته پهن که کلک نامیده می شود.
For example
We can rafting on the river in the dude ranch
A raft is a very Simple boat
گسترده
مقدار زیادی
That is a simple bout
A large number of somthing
کلک
قایق
Is very simple boat
کلک
مهندسی عمران: بستر
مهندسی عمران: شناژ
قایق

مهندسی عمران:گسترده
a kind of boat with air in it
کلک

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٢)

بپرس