فعل گذرا ( transitive verb )حالات: quizzes, quizzing, quizzed
• (1)تعریف: to question so as to test students' learning, esp. informally and without prior notification. • مترادف: examine, test • مشابه: catechize
• (2)تعریف: to examine or interrogate; press for information. • مترادف: catechize, examine, interrogate • مشابه: cross-examine, grill, press, probe, pump, query, question, sound out
اسم ( noun )مشتقات: quizzer (n.)
• (1)تعریف: a usu. short test of learning, esp. one given informally and without prior notification.
• (2)تعریف: an act or instance of questioning. • مترادف: questioning
جمله های نمونه
1. to quiz the murder suspects
از متهمان به قتل بازجویی کردن
2. a sport quiz
آزمونه ی ورزشی
3. a television quiz show
نمایش معلومات عمومی در تلویزیون
4. He took part in a television quiz and won a prize.
[ترجمه نریمان] او در یک مسابقه تلوزیونی شرکت کرد و جایزه را برنده شد
|
[ترجمه هان] او نقشی در مسابقه ی تلوییزیونی گرفت وجایزه برد
|
[ترجمه گوگل]او در یک مسابقه تلویزیونی شرکت کرد و جایزه گرفت [ترجمه ترگمان]او در یک آزمون تلویزیونی شرکت کرد و برنده جایزه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The teacher has a quiz on last week's work.
[ترجمه نریمان] معلم در مورد مسائل هفته قبل, یک آزمون میگیرد.
|
[ترجمه محمد شفیعی] معلم درباره کار هفته گذشته یک امتحان میگیرد
|
[ترجمه گوگل]معلم یک مسابقه در مورد کار هفته گذشته دارد [ترجمه ترگمان]معلم در هفته گذشته پرسشی را ایراد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I get fed up with television quiz shows.
[ترجمه گوگل]من از برنامه های مسابقه تلویزیونی خسته شده ام [ترجمه ترگمان]من از برنامه های آزمون تلویزیونی سر در می آورم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. There are so many inane television quiz shows.
[ترجمه گوگل]برنامههای مسابقه تلویزیونی بینظیر زیادی وجود دارد [ترجمه ترگمان]بسیاری از برنامه های آزمون و آزمون تلویزیونی خالی وجود دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. We'll have a quiz at the end of the show.
[ترجمه گوگل]ما در پایان نمایش یک مسابقه خواهیم داشت [ترجمه ترگمان]آخر نمایش یک امتحان داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The quiz will be a team event organized by the local school.
[ترجمه گوگل]مسابقه یک رویداد تیمی خواهد بود که توسط مدرسه محلی برگزار می شود [ترجمه ترگمان]این آزمون یک رویداد تیمی است که توسط مدرسه محلی سازماندهی شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The magazine publishes a quiz once a month.
[ترجمه گوگل]این مجله یک بار در ماه یک آزمون منتشر می کند [ترجمه ترگمان]این مجله روزی یک سوال را منتشر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The club has weekly quiz nights.
[ترجمه گوگل]این باشگاه هر هفته شب های مسابقه دارد [ترجمه ترگمان]کلوب شبانه هفتگی هفتگی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The solution to last week's quiz is on page 8
[ترجمه گوگل]راه حل مسابقه هفته گذشته در صفحه 8 است [ترجمه ترگمان]پاسخ به پرسش هفته آخر در صفحه ۸ است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The format of the new quiz show has proved popular.
[ترجمه گوگل]فرمت نمایش مسابقه جدید محبوبیت پیدا کرده است [ترجمه ترگمان]فرمت آزمون quiz جدید، محبوبیت یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Have you entered your name for the quiz yet?
[ترجمه گوگل]آیا هنوز نام خود را برای مسابقه وارد کرده اید؟ [ترجمه ترگمان]هنوز برای امتحان به اسمت وارد نشده بودی؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. In tonight's quiz, our contestants have come from all over the country.
[ترجمه گوگل]در مسابقه امشب شرکت کنندگان ما از سراسر کشور آمده اند [ترجمه ترگمان]در امتحان امشب شرکت کننده ما از سراسر کشور امده اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. Match your skill against the experts in this quiz.
[ترجمه گوگل]در این مسابقه مهارت خود را با کارشناسان مطابقت دهید [ترجمه ترگمان]با مهارت خود در مقابل کارشناسان در این آزمون بازی کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• short test, short examination; prank, practical joke; investigation, inquiry test, give an examination; investigate, question; mock, make fun of a quiz is a game or competition in which someone tests your knowledge by asking you questions.
پیشنهاد کاربران
1. آزمون 2. پرسش و پاسخ 3. مسابقه اطلاعات عمومی 4. آزمون کوچک یا کوتاه 5. پرسش یا معما ( در برخی مواقع به طور غیررسمی )
۱. در بریتانیا: یک رقابت یا بازی یا مسابقه که بین افراد برگزار میشود که طی آن شرکت کنندگان باید به سوالاتی پاسخ دهند. ۲. در امریکا: یک امتحان کوچک و اجمالی که یک معلم از شاگردانش میگیرد.
مسابقه ( یا رقابت ) رسانه ای اطلاعات عمومی برنامه نمایشی اطلاعات عمومی ( رادیو تلویزیونی )
بازخواست کردن، بازجویی کردن DETECTIVES QUIZ BUSINESSMAN OVER MISSING TEENAGER