فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: quivers, quivering, quivered
حالات: quivers, quivering, quivered
• : تعریف: to shake or tremble slightly.
• مترادف: pulsate, tremble, vibrate
• مشابه: shake, shiver
• مترادف: pulsate, tremble, vibrate
• مشابه: shake, shiver
- Her chin quivered as she wept and begged for mercy.
[ترجمه گوگل] چون گریه می کرد و التماس رحمت می کرد، چانه اش می لرزید
[ترجمه ترگمان] همچنان که اشک می ریخت، چانه اش می لرزید و التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همچنان که اشک می ریخت، چانه اش می لرزید و التماس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: quivery (adj.), quiveringly (adv.), quiverer (n.)
مشتقات: quivery (adj.), quiveringly (adv.), quiverer (n.)
• : تعریف: a slight shake or tremble.
• مترادف: palpitation, shiver, tremor
• مشابه: shake, thrill, trepidation
• مترادف: palpitation, shiver, tremor
• مشابه: shake, thrill, trepidation
- I put my arm around the frightened child and felt the quiver of her shoulders.
[ترجمه گوگل] بازویم را دور کودک ترسیده گرفتم و لرزش شانه هایش را حس کردم
[ترجمه ترگمان] دستم را دور بچه وحشت زده گذاشتم و لرزش شانه هایش را احساس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دستم را دور بچه وحشت زده گذاشتم و لرزش شانه هایش را احساس کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We could hear the quiver in his voice as he nervously addressed the audience.
[ترجمه گوگل] هنگامی که با عصبانیت حضار را مورد خطاب قرار می داد، صدای لرزش را در صدای او می شنیدیم
[ترجمه ترگمان] ما می توانستیم صدای لرزش صدایش را وقتی که با حالتی عصبی مخاطب قرار می داد، بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] ما می توانستیم صدای لرزش صدایش را وقتی که با حالتی عصبی مخاطب قرار می داد، بشنویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a case designed to hold and transport arrows, often strapped to the back or waist.
- He adjusted the position of his quiver so that his arrows were in easy reach.
[ترجمه گوگل] او موقعیت تیرهایش را طوری تنظیم کرد که تیرهایش به راحتی در دسترس باشد
[ترجمه ترگمان] او موقعیت quiver خود را تنظیم کرد تا تیره ای تیرها به آسانی به آن دسترسی پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او موقعیت quiver خود را تنظیم کرد تا تیره ای تیرها به آسانی به آن دسترسی پیدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: enough arrows to fill such a case.