اسم ( noun )
• (1) تعریف: one of five children born to a mother from a single pregnancy.
- The birth of quintuplets is typically a big news story.
[ترجمه گوگل] تولد پنج قلوها معمولاً یک خبر بزرگ است
[ترجمه ترگمان] تولد quintuplets معمولا یک داستان بزرگ خبری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] تولد quintuplets معمولا یک داستان بزرگ خبری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a group of five people or objects that share common characteristics or are of the same kind.
- All five players had protested the changes, and the quintuplet has now decided to quit the team.
[ترجمه گوگل] هر پنج بازیکن به این تغییرات اعتراض کرده بودند و این پنج قلو اکنون تصمیم به ترک تیم گرفته است
[ترجمه ترگمان] هر پنج بازیکن به این تغییرات اعتراض کرده بودند و تیم quintuplet تصمیم گرفته است که تیم را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هر پنج بازیکن به این تغییرات اعتراض کرده بودند و تیم quintuplet تصمیم گرفته است که تیم را ترک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید