quincunx

/ˈkwɪŋkəŋks//ˈkwɪnkʌŋks/

معنی: به، درخت به
معانی دیگر: قرار دادن چهار چیز در چهار گوشه و چیز پنجم در وسط، طرح چهار و یک (مانند خال پنج در ورق بازی)، شکلی دارای پنج واحد یا نفش یکجور، ارایش پنج تایی گل یا برگ گیاه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an arrangement of five objects in a square with one in the center and one at each corner.

(2) تعریف: in botany, an arrangement of a flower with five petals in which two are interior, two exterior, and one partly interior and partly exterior.

جمله های نمونه

1. At the centre of the temple stands a quincunx of towers.
[ترجمه گوگل]در مرکز معبد یک پنج برج وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مرکز معبد ردیفی از برج ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Your key planet Saturn is compromised by a quincunx from Neptune now putting you in an unsolvable existential dilemma.
[ترجمه گوگل]سیاره کلیدی شما، زحل، توسط یک کونکونکس از نپتون به خطر افتاده است و اکنون شما را در یک دوراهی وجودی غیرقابل حل قرار می دهد
[ترجمه ترگمان]سیاره کلیدی شما زحل توسط یک quincunx از نپتون به خطر می افتد و در حال حاضر شما را به یک معضل وجودی unsolvable تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The quincunx cams are installed in a staggered manner along the circular direction of the transmission shaft.
[ترجمه گوگل]بادامک های quincunx به صورت پلکانی در امتداد جهت دایره ای شفت انتقال نصب می شوند
[ترجمه ترگمان]The quincunx در یک روش تلوتلو خوران در امتداد جهت مدور شفت نصب نصب می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This paper investigates video coding by using 2-D quincunx filter bank with respect to two methods of motion estimation.
[ترجمه گوگل]این مقاله به بررسی کدگذاری ویدئو با استفاده از بانک فیلتر دوبعدی quncunx با توجه به دو روش تخمین حرکت می‌پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی کدینگ ویدیو با استفاده از یک بانک فیلتر quincunx دوبعدی با توجه به دو روش تخمین حرکت می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And then, quincunx sampling lifting scheme wavelet transform was used to fuse the images of polarization feature and total intensity.
[ترجمه گوگل]و سپس، تبدیل موجک طرح بلند کردن نمونه‌برداری quncunx برای ترکیب تصاویر ویژگی قطبش و شدت کل استفاده شد
[ترجمه ترگمان]و سپس تبدیل موجک از تبدیل موجک برای ترکیب تصاویر ویژگی پلاریزاسیون و شدت کلی استفاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. First, the lifting quincunx wavelet transform is used to perform a multiscale decomposition of each image.
[ترجمه گوگل]ابتدا، تبدیل موجک quincunx بالابر برای انجام تجزیه چند مقیاسی هر تصویر استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]ابتدا، از تبدیل موجک quincunx موجک برای انجام تجزیه multiscale هر تصویر استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The square and quincunx can be sexually tense or exciting but it's usually a case of lust and deteriorates with time.
[ترجمه گوگل]مربع و پنجه می تواند از نظر جنسی پرتنش یا هیجان انگیز باشد، اما معمولاً موردی از شهوت است و با گذشت زمان بدتر می شود
[ترجمه ترگمان]مربع و quincunx می توانند به لحاظ جنسی پر تنش و یا هیجان انگیز باشند اما معمولا یک مورد از شهوت است و با گذشت زمان از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The work can be mainly divided into two aspects: lattice vector quantization in vector quantization coding for images and the lifting realization of the quincunx directional filter banks.
[ترجمه گوگل]کار را می توان عمدتا به دو جنبه تقسیم کرد: کوانتیزاسیون بردار شبکه در کدگذاری کوانتیزاسیون برداری برای تصاویر و تحقق بالا بردن بانک های فیلتر جهت دار quncunx
[ترجمه ترگمان]کار را می توان عمدتا به دو بعد تقسیم کرد: quantization بردار شبکه در coding quantization برداری برای تصاویر و درک متقابل بانک های فیلتر directional جهت دار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The development of CCD imaging technique for remote sensing, especially Quincunx Sampling, promote largely image superresolution reconstruction methods.
[ترجمه گوگل]توسعه تکنیک تصویربرداری CCD برای سنجش از دور، به‌ویژه نمونه‌برداری Quincunx، تا حد زیادی روش‌های بازسازی با وضوح تصویر فوق‌العاده را ترویج می‌کند
[ترجمه ترگمان]توسعه تکنیک تصویر برداری CCD ها برای سنجش از راه دور (به ویژه نمونه برداری quincunx)روش های بازسازی superresolution تصویر را ترویج می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

به (اسم)
quince, quincunx

درخت به (اسم)
quince, quincunx

تخصصی

[آمار] پنج خال

پیشنهاد کاربران

بپرس