1. this quilt has a high warmth factor
میزان گرمادهی این لحاف زیاد است (این لحاف خوب گرم می کند).
2. to quilt a potholder
دستگیره را آجیده (لحاف دوزی) کردن
3. the country's crazy quilt tax laws
قوانین درهم و برهم مالیات کشور
4. to patch a quilt
لحاف چهل تکه دوختن
5. water spewed slowly from the drenched quilt
آب به آهستگی از لحاف خیس جاری بود.
6. He picked apart an old quilt.
7. A patchwork quilt is a good way of using up scraps of material.
[ترجمه گوگل]یک لحاف تکه تکه راه خوبی برای استفاده از تکه های مواد است
[ترجمه ترگمان]یک لحاف patchwork یک روش خوب برای استفاده از تکه های مواد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Kate's grandmother has given her a quilt for her bottom drawer.
[ترجمه گوگل]مادربزرگ کیت یک لحاف برای کشوی پایینش به او داده است
[ترجمه ترگمان]مادر بزرگ کیت یک لحاف به او داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The baby's legs flailed under the quilt.
[ترجمه گوگل]پاهای بچه زیر لحاف لق شد
[ترجمه ترگمان]پاهای بچه در زیر لحاف حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You can make a patchwork quilt from oddments of silk and cotton.
[ترجمه گوگل]شما می توانید یک لحاف تکه تکه از پارچه های ابریشم و پنبه درست کنید
[ترجمه ترگمان]می توانی یک لحاف وصله دوزی از خرت و پرت های ابریشمی و پنبه درست کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The painting shows a couple under a colorful quilt.
[ترجمه گوگل]این نقاشی یک زن و شوهر را زیر یک لحاف رنگارنگ نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]نقاشی یک زوج را زیر یک پتوی رنگارنگ نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He left with the boy's quilt across his shoulder, swaggering like a Roman emperor.
[ترجمه گوگل]او با لحاف پسر روی شانه اش رفت و مانند امپراتور روم تکان می خورد
[ترجمه ترگمان]لحاف را روی شانه پسر گذاشت و مثل یک امپراتور رومی مغرور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Denver removed her hat and put the quilt with two squares of color over her feet.
[ترجمه گوگل]دنور کلاهش را برداشت و لحاف را با دو مربع رنگ روی پاهایش گذاشت
[ترجمه ترگمان]دنور کلاهش را برداشت و با دو تکه رنگ روی پاهایش قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. With a sigh, she snuggled down under the quilt again.
[ترجمه گوگل]با آهی دوباره زیر لحاف فرو رفت
[ترجمه ترگمان]آهی کشید و دوباره زیر لحاف رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. There were tiny fields, like a patchwork quilt thrown across the rocks.
[ترجمه گوگل]زمین های کوچکی وجود داشت، مانند لحافی تکه تکه شده که روی صخره ها پرتاب شده بود
[ترجمه ترگمان]مزارعی کوچک بودند، مثل لحاف دوختن که روی صخره ها انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The quilt was a truly beautiful piece of sewing.