1. they really appreciated the cool air and the quietness of gamsar
آنان از هوای خنک و آرامش قمصر واقعا لذت بردند.
2. Quietness is best.
3. The position of the house combines quietness and convenience.
[ترجمه گوگل]موقعیت خانه ترکیبی از آرامش و راحتی است
[ترجمه ترگمان]موقعیت خانه ترکیبی از آرامش و آسایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موقعیت خانه ترکیبی از آرامش و آسایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I miss the quietness of the countryside.
[ترجمه گوگل]دلم برای خلوت روستا تنگ شده است
[ترجمه ترگمان]دلم برای آرامش حومه شهر تنگ شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]دلم برای آرامش حومه شهر تنگ شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. After the quietness of home and school, university had been almost frightening.
[ترجمه گوگل]بعد از خلوت خانه و مدرسه، دانشگاه تقریباً ترسناک شده بود
[ترجمه ترگمان]بعد از آرامش خانه و مدرسه، دانشگاه تقریبا ترسناک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از آرامش خانه و مدرسه، دانشگاه تقریبا ترسناک شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This luxury car offers comfort, quietness and speed.
[ترجمه بهار گل حسيني] این ماشین لوکس اسایش، ارامش و سرعت عرضه می کند|
[ترجمه گوگل]این خودروی لوکس راحتی، بیصدایی و سرعت را ارائه میدهد[ترجمه ترگمان]این اتومبیل لوکس آرامش، آرامش و سرعت را پیشنهاد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. These cars are remarkable for the quietness of their engines.
[ترجمه گوگل]این خودروها به دلیل بی صدا بودن موتورشان قابل توجه هستند
[ترجمه ترگمان]این خودروها برای آرامش موتورهای خود بسیار قابل توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این خودروها برای آرامش موتورهای خود بسیار قابل توجه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I do very much appreciate the quietness and privacy here.
[ترجمه گوگل]من از سکوت و حریم خصوصی اینجا بسیار قدردانی می کنم
[ترجمه ترگمان]من خیلی از آرامش و حریم خصوصی اینجا ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من خیلی از آرامش و حریم خصوصی اینجا ممنونم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. A loud whistle disturbed the quietness of the church.
[ترجمه گوگل]یک سوت بلند سکوت کلیسا را بر هم زد
[ترجمه ترگمان]سوت بلندی صدای آرامش کلیسا را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سوت بلندی صدای آرامش کلیسا را به هم زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. I insist on quietness.
[ترجمه گوگل]من بر سکوت اصرار دارم
[ترجمه ترگمان]من اصرار می کنم که آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من اصرار می کنم که آرامش خود را حفظ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The quietness of the house, to which she stood listening, was a new quietness with an alien tempo.
[ترجمه گوگل]سکوت خانه، که او ایستاده بود و به آن گوش می داد، سکوت جدیدی بود با سرعتی بیگانه
[ترجمه ترگمان]آرامش خانه، که او گوش می داد، سکوت جدیدی با آهنگ بیگانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آرامش خانه، که او گوش می داد، سکوت جدیدی با آهنگ بیگانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. After the storm, quietness reigned.
[ترجمه گوگل]پس از طوفان، سکوت حاکم شد
[ترجمه ترگمان]بعد از توفان، سکوت حک مفرما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعد از توفان، سکوت حک مفرما شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The overall facility is quietness and staff are trained to be unobtrusive.
[ترجمه گوگل]امکانات کلی ساکت است و کارکنان آموزش دیده اند که محجوب باشند
[ترجمه ترگمان]ساختمان کلی آرامش است و کارکنان آموزش دیده اند تا محجوب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ساختمان کلی آرامش است و کارکنان آموزش دیده اند تا محجوب باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The desolate quietness was almost painful.
[ترجمه گوگل]سکوت متروک تقریباً دردناک بود
[ترجمه ترگمان]سکوت خالی تقریبا دردناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سکوت خالی تقریبا دردناک بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Their quietness boomed about on the walls like birds in panic.
[ترجمه گوگل]سکوت آنها مانند پرندگانی که وحشت زده اند روی دیوارها موج می زد
[ترجمه ترگمان]سکوت آنان مثل پرندگان در وحشت بر دیوارها نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سکوت آنان مثل پرندگان در وحشت بر دیوارها نقش بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید