یک عبارت قدیمی و مجازی در زبان انگلیسیه که برای توصیف کسی یا چیزی به کار می ره که بسیار ساکت و بی صداست — طوری که انگار اصلاً حضور نداره.
مثل موش کلیسا ساکت بودن؛ یعنی کاملاً بی صدا، بی حرف، یا بی حرکت بودن
... [مشاهده متن کامل]
این اصطلاح از قرون وسطی میاد، زمانی که کلیساها مکان هایی بسیار ساکت و پر از احترام بودن.
موش هایی که در کلیسا زندگی می کردن، چون غذا کم بود و محیط ساکت، مجبور بودن خیلی بی صدا حرکت کنن تا جلب توجه نکنن.
از همین جا، "church mouse" به نماد سکوت و گاهی فقر تبدیل شد.
مثال؛
The child was as quiet as a church mouse during the ceremony. ( بچه در طول مراسم مثل موش کلیسا ساکت بود. )
He sat there, quiet as a church mouse, not saying a word. ( اونجا نشسته بود، مثل موش کلیسا، بدون اینکه کلمه ای بگه. )
مثل موش کلیسا ساکت بودن؛ یعنی کاملاً بی صدا، بی حرف، یا بی حرکت بودن
... [مشاهده متن کامل]
این اصطلاح از قرون وسطی میاد، زمانی که کلیساها مکان هایی بسیار ساکت و پر از احترام بودن.
موش هایی که در کلیسا زندگی می کردن، چون غذا کم بود و محیط ساکت، مجبور بودن خیلی بی صدا حرکت کنن تا جلب توجه نکنن.
از همین جا، "church mouse" به نماد سکوت و گاهی فقر تبدیل شد.
مثال؛
The child was as quiet as a church mouse during the ceremony. ( بچه در طول مراسم مثل موش کلیسا ساکت بود. )
He sat there, quiet as a church mouse, not saying a word. ( اونجا نشسته بود، مثل موش کلیسا، بدون اینکه کلمه ای بگه. )