quickness


معنی: سرعت، فرزی
معانی دیگر: تندی، زودی، جلدی، فوریت، زودفهمی، سرعت انتقال، زودیابی

جمله های نمونه

1. The quickness of the hand deceives the eye.
[ترجمه گوگل]سرعت دست چشم را فریب می دهد
[ترجمه ترگمان]سرعت دستی چشم را فریب می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She was known for the quickness of her wit.
[ترجمه گوگل]او به خاطر تیز هوشی اش معروف بود
[ترجمه ترگمان]از سرعت هوش و هوش او خبر داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He amazes me with his quickness and eagerness to learn.
[ترجمه گوگل]او با سرعت و اشتیاق به یادگیری مرا شگفت زده می کند
[ترجمه ترگمان]او مرا با سرعت و اشتیاقی که برای یادگیری دارد، شگفت زده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The quickness was necessary to avoid agitating the wolves -- who would be aware of our presence -- any more than necessary.
[ترجمه گوگل]سرعت لازم بود تا از تحریک گرگها - که از حضور ما آگاه بودند - اجتناب شود
[ترجمه ترگمان]سرعت سرعت لازم برای اجتناب از تحریک گرگ ها بود - کسی که از حضور ما خبر داشت - هر چیزی بیشتر از این لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Intelligence is quickness in seeing things as they are. George Santayana
[ترجمه گوگل]هوش یعنی سرعت در دیدن چیزها آنطور که هستند جورج سانتایانا
[ترجمه ترگمان]هوش و ذکاوت در دیدن چیزها خیلی سریع است جورج Santayana
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. With a quickness that belied her age, she ran across the road.
[ترجمه گوگل]با سرعتی که سنش را تکذیب می کرد، از جاده دوید
[ترجمه ترگمان]با سرعتی که در سن و سال او بود، از جاده گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It was the quickness of the changes in water flow during previous operations of the dam that led to the most erosion.
[ترجمه گوگل]سرعت تغییرات در جریان آب در عملیات های قبلی سد بود که منجر به بیشترین فرسایش شد
[ترجمه ترگمان]این سرعت تغییرات جریان آب در طول عملیات قبلی سد بود که منجر به فرسایش بیشتر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mental Quickness: The change from attack power to agility has been reverted.
[ترجمه گوگل]سرعت ذهنی: تغییر از قدرت حمله به چابکی بازگشته است
[ترجمه ترگمان]Quickness روانی: تغییر از قدرت حمله به چابکی بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A brilliance and quickness of perception combined with a cleverness of expression _ r.
[ترجمه گوگل]درخشندگی و سرعت درک همراه با هوشمندی بیان _ r
[ترجمه ترگمان]هوشمندی و سرعت ادراک همراه با زیرکی بیان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He uses a combination of length, quickness and tenacity to suffocate his opponents.
[ترجمه گوگل]او از ترکیبی از طول، سرعت و سرسختی برای خفه کردن حریفان خود استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]او از ترکیبی از طول، سرعت و سرسختی برای خفه کردن مخالفان خود استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A brilliance and quickness of perception combined with a cleverness of expression.
[ترجمه گوگل]درخشندگی و سرعت درک همراه با هوشمندی بیان
[ترجمه ترگمان]هوشمندی و سرعت ادراک با زیرکی بیان ترکیب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Image processing technique has the advantages of quickness, accuracy and automation.
[ترجمه گوگل]تکنیک پردازش تصویر دارای مزایای سرعت، دقت و اتوماسیون است
[ترجمه ترگمان]تکنیک پردازش تصویر مزایای سرعت، دقت و اتوماسیون است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They had all inherited their father's preposterous quickness and elegance.
[ترجمه گوگل]همه آنها سرعت و ظرافت مضحک پدرشان را به ارث برده بودند
[ترجمه ترگمان]همه آن ها preposterous و ظرافت پدرشان را به ارث برده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She retained the passion and quickness of a wunderkind.
[ترجمه گوگل]او اشتیاق و سرعت یک واندرکاند را حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]شور و شوق the را حفظ کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سرعت (اسم)
acceleration, haste, speed, velocity, rapidity, rate, pace, expedition, celerity, promptitude, fastness, headway, speeding, quickness

فرزی (اسم)
quickness

تخصصی

[فوتبال] به تندی –به سرعت

انگلیسی به انگلیسی

• rapidity, speediness; hastiness, hurriedness; briskness, liveliness

پیشنهاد کاربران

تعجیل
They're all silly and ignorant like other girls; but she has something more of quickness than her sisters.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : quicken
✅️ اسم ( noun ) : quickness / quick
✅️ صفت ( adjective ) : quick
✅️ قید ( adverb ) : quickly / quick

بپرس