quick freeze

/ˈkwɪkˈfriːz//kwɪkfriːz/

(مواد خوراکی را برای حفظ طعم و غیره) به سرعت منجمد کردن، تند سجیدن، تند یخاندن، به سرعت فریز کردن، غذارا بسرعت سرد کردن برای حفظ مواد غذایی ازفساد

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: quick-freezes, quick-freezing, quick-froze, quick-frozen
• : تعریف: to freeze (food) quickly, so as to preserve its taste, texture, and nutritional properties.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to be quick-frozen.

تخصصی

[مهندسی گاز] بسرعت سرد شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس