- اقدام سریع
- واکنش فوری
⬇️⬇️⬇️
The situation required quick action.
شرایط نیاز به اقدام سریع داشت.
Quick action by the firefighters saved many lives.
اقدام سریع آتش نشان ها جان های زیادی را نجات داد.
... [مشاهده متن کامل]
She took quick action to prevent the accident.
او برای جلوگیری از حادثه، اقدام فوری انجام داد.
- واکنش فوری
⬇️⬇️⬇️
شرایط نیاز به اقدام سریع داشت.
اقدام سریع آتش نشان ها جان های زیادی را نجات داد.
... [مشاهده متن کامل]
او برای جلوگیری از حادثه، اقدام فوری انجام داد.
quick action ( ریلی )
واژه مصوب: ترمزگیری سریع
تعریف: فرایندی در ترمزگیری که در طی آن افت فشار در لولة ترمز بالا می رود و به سرعت از یک واگن به واگن دیگر در طول قطار منتقل می شود
واژه مصوب: ترمزگیری سریع
تعریف: فرایندی در ترمزگیری که در طی آن افت فشار در لولة ترمز بالا می رود و به سرعت از یک واگن به واگن دیگر در طول قطار منتقل می شود