1. Let's not quibble over minor details.
[ترجمه گوگل]بیایید سر جزئیات جزئی بحث نکنیم
[ترجمه ترگمان]بیا درباره جزئیات ناچیز بحث نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The machine comes with a three-year no quibble guarantee.
[ترجمه گوگل]این دستگاه با سه سال ضمانت بدون سر و صدا ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]این دستگاه با یک ضمانت quibble در حدود سه سال به دست می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The only quibble about this book is the lack of colour illustrations.
[ترجمه گوگل]تنها بحث در مورد این کتاب عدم وجود تصاویر رنگی است
[ترجمه ترگمان]تنها quibble در مورد این کتاب فقدان تصاویر رنگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They continued to quibble about the date of departure when I came in.
[ترجمه گوگل]زمانی که من وارد شدم، آنها در مورد تاریخ عزیمت ادامه دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنان در مورد زمان عزیمت من در هنگام ورود من به بحث پرداختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His main weakness is to quibble over unimportant things.
[ترجمه گوگل]نقطه ضعف اصلی او سر و کله زدن بر سر چیزهای بی اهمیت است
[ترجمه ترگمان]ضعف اصلی او این است که در مسائل بی اهمیت بحث کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She's only introducing this as a quibble.
[ترجمه گوگل]او فقط این را به عنوان یک جفت معرفی می کند
[ترجمه ترگمان]او فقط این را به عنوان یک نیش وارد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She pretended to quibble with a phrase or two, then looked questioningly to her mother.
[ترجمه گوگل]او وانمود کرد که با یکی دو عبارت سر و صدا می کند، سپس با نگاهی پرسشگر به مادرش نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]با یکی دو جمله خود را با لحن استفهام آمیزی ادا کرد، سپس با حالتی پرسشگرانه به مادرش نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Whilst some might quibble with the second part of that statement, who could argue with the first?
[ترجمه گوگل]در حالی که برخی ممکن است با قسمت دوم آن بیانیه مخالفت کنند، چه کسی می تواند با قسمت اول بحث کند؟
[ترجمه ترگمان]در حالی که برخی از آن ها ممکن است در بخش دوم این بیانیه به کار روند، چه کسی می تواند با اولی بحث کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But he was not going to quibble about it this time.
[ترجمه گوگل]اما او این بار قرار نبود در مورد آن بحث کند
[ترجمه ترگمان]اما این بار در این باره چیزی نمی گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. But apart from that minor quibble, it was fine.
[ترجمه گوگل]اما جدای از آن دعوای کوچک، خوب بود
[ترجمه ترگمان]اما جدا از آن نیش کوچک، خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Overall sound quality, with this minor quibble, is in the highest class.
[ترجمه گوگل]کیفیت کلی صدا، با این ایراد جزئی، در بالاترین کلاس قرار دارد
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، کیفیت صدا، با این quibble کوچک، در بالاترین طبقه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The one thing you can't quibble about is the voice.
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که نمی توانید در مورد آن بحث کنید صدا است
[ترجمه ترگمان]صدا می گوید: تنها چیزی که شما نمی توانید در موردش بحث کنید، صدا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Who would now quibble with the implications of that?
[ترجمه گوگل]چه کسی اکنون با پیامدهای آن سخن گفت؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی می توانست با این حرف مخالفت کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. They retail at around £with a no quibble 12 month guarantee.
[ترجمه گوگل]آنها تقریباً با ضمانت 12 ماهه بدون سر و صدا فروخته می شوند
[ترجمه ترگمان]آن ها با یک ضمانت در حدود ۱۲ ماه در حدود ۳۰۰ پوند خرج می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید