queueing

جمله های نمونه

1. They have seen news film of families queueing in Russia to buy a loaf of bread.
[ترجمه گوگل]آنها فیلم خبری خانواده هایی را دیده اند که در روسیه برای خرید یک قرص نان صف می کشند
[ترجمه ترگمان]آن ها فیلم اخباری درباره صف بندی خانوادگی در روسیه برای خرید یک قرص نان در روسیه به چشم می خورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dozens of people were queueing up to get tickets.
[ترجمه گوگل]ده ها نفر برای تهیه بلیط صف کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]ده ها نفر از مردم برای گرفتن بلیط در صف بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There are a growing number of countries queueing up for membership.
[ترجمه گوگل]تعداد فزاینده ای از کشورها برای عضویت در صف ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]تعداد رو به رشدی از کشورها برای عضویت در این کشور در حال افزایش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There is nothing more annoying than queueing when you only want to pay in a few cheques.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز آزاردهنده‌تر از صف کشیدن نیست، وقتی می‌خواهید فقط چند چک پرداخت کنید
[ترجمه ترگمان]چیزی بیش از صف بندی برای شما وجود ندارد که شما فقط می خواهید با چند چک پرداخت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One of the other passengers who was queueing to get on the train suddenly had a heart attack.
[ترجمه گوگل]یکی از مسافران دیگر که برای سوار شدن به قطار در صف ایستاده بود، ناگهان دچار حمله قلبی شد
[ترجمه ترگمان]یکی از آن مسافری که می خواست سوار قطار شود ناگهان دچار حمله قلبی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Read in studio Railway enthusiasts are queueing up for a nostalgic trip on a steam train.
[ترجمه گوگل]در استودیو بخوانید علاقه مندان به راه آهن برای یک سفر نوستالژیک با قطار بخار در صف ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]در حالیکه مشتاقان راه آهن استودیو در حال آماده سازی برای سفر دل تنگ کننده در قطار بخار هستند، مطالعه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People often buy on impulse while they are queueing to pay. 6 Related goods are usually displayed near to each other.
[ترجمه گوگل]مردم اغلب در حالی که برای پرداخت در صف هستند، خرید می کنند 6 کالاهای مرتبط معمولاً در نزدیکی یکدیگر نمایش داده می شوند
[ترجمه ترگمان]افراد اغلب در حالی که در حال صف بندی برای پرداخت پول هستند، بر روی انگیزه خرید می کنند ۶ کالاهای مربوطه معمولا در نزدیکی یکدیگر نمایش داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. House for £1 deposit FIRST-TIME buyers are queueing to snap up homes for a £1 down-payment.
[ترجمه گوگل]خانه با سپرده 1 پوندی، خریداران برای اولین بار در صف خرید خانه برای پیش پرداخت 1 پوندی هستند
[ترجمه ترگمان]افرادی که برای اولین بار در روز ۱ میلیارد پوند سپرده می شوند، در حال صف بندی برای خرید خانه برای یک پرداخت ۱ پوندی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Male speaker People will have been queueing up this morning to buy these stamps.
[ترجمه گوگل]سخنران مرد مردم امروز صبح برای خرید این تمبرها در صف ایستاده اند
[ترجمه ترگمان]افراد گوینده مرد امروز صبح برای خرید این تمبرهای به صف خواهند آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Others were queueing up for cracks at goal as well, notably Jon Newsome on at least two occasions, as well as Speed and Bats.
[ترجمه گوگل]سایرین نیز برای شکاف در دروازه صف می‌کشیدند، به‌ویژه Jon Newsome در حداقل دو مورد، و همچنین Speed ​​و Bats
[ترجمه ترگمان]دیگران برای ایجاد ترک ها در هدف و همچنین جان Newsome حداقل در دو موقعیت و همچنین سرعت و خفاش ها، در انتظار ترک ها بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The queueing system imposes an important exception to this rule with a priority class.
[ترجمه گوگل]سیستم نوبت دهی یک استثنای مهم از این قاعده را با یک کلاس اولویت تحمیل می کند
[ترجمه ترگمان]سیستم صف بندی یک استثنا مهم برای این قاعده با یک کلاس اولویت اعمال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By adopting the fair queueing instead of the traditional FCFS service discipline, router is able to isolate and protect leaky-bucket controlled network connections.
[ترجمه گوگل]با اتخاذ صف منصفانه به جای نظم و انضباط خدمات سنتی FCFS، روتر قادر است اتصالات شبکه کنترل شده با سطل نشتی را ایزوله و محافظت کند
[ترجمه ترگمان]با پذیرش صف بندی مناسب به جای نظم خدمات سنتی FCFS، روتر قادر به جداسازی و محافظت از اتصالات شبکه کنترل نشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This article introduces the principle of data queueing and analyses how to effectively transfer data between AS/400 and PC programs by data queues.
[ترجمه گوگل]این مقاله اصل صف داده‌ها را معرفی می‌کند و نحوه انتقال مؤثر داده‌ها بین برنامه‌های AS/400 و PC توسط صف‌های داده را تحلیل می‌کند
[ترجمه ترگمان]این مقاله اصل صف بندی داده ها و تجزیه و تحلیل چگونگی انتقال موثر داده ها بین برنامه های ۴۰۰ \/ ۴۰۰ و PC را با صف های داده معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. On the basis of queueing theory, a model about loss of management cost is created.
[ترجمه گوگل]بر اساس تئوری صف، مدلی در مورد از دست دادن هزینه مدیریت ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]براساس نظریه صف بندی، مدلی برای از دست دادن هزینه مدیریت ایجاد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[ریاضیات] صف بندی
[آب و خاک] صف بندی

انگلیسی به انگلیسی

• act of arranging into a line; act of waiting in line; creation of a list of tasks for a computer or peripheral device (computers)

پیشنهاد کاربران

queueing ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: صف‏بندی
تعریف: فرایند ایجاد تأخیر در یک کنش تا پیدایش وضعیت مطلوب، مانند در صف قرار دادن درخواست تماس تا آزاد شدن خط
در صف وایستادن
در صف ایستادن

بپرس