questioner

/ˈkwest͡ʃənər//ˈkwest͡ʃənə/

معنی: پرسشگر
معانی دیگر: سوال کننده

جمله های نمونه

1. She fixed her questioner with an icy glare.
[ترجمه گوگل]او پرسشگر خود را با یک تابش خیره کننده یخی تعمیر کرد
[ترجمه ترگمان]چهره سوال کننده را با نگاهی سرد برانداز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The questioner was heard out in complete silence.
[ترجمه گوگل]صدای پرسشگر در سکوت کامل شنیده شد
[ترجمه ترگمان]سوال کننده در سکوت کامل به گوش می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The questioner entrapped him into an admission of guilt.
[ترجمه گوگل]پرسشگر او را در اعتراف به گناه گرفتار کرد
[ترجمه ترگمان]سوال کننده او را در مقابل اعتراف به گناه گرفتار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A new police questioner was drafted in.
[ترجمه گوگل]یک پرسشگر پلیس جدید به خدمت گرفته شد
[ترجمه ترگمان]رئیس پلیس جدیدی که مورد پرسش قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He did so, and he looked like the questioner in the studio audience rather than the answerer.
[ترجمه گوگل]او این کار را کرد و در بین مخاطبان استودیو بیشتر شبیه پرسش‌کننده به نظر می‌رسید تا پاسخ‌دهنده
[ترجمه ترگمان]او این کار را کرد، و به نظر او، سوال کننده، تماشاگران در استودیو بود، بیشتر از the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He agreed with the questioner.
[ترجمه گوگل]او با سوال کننده موافق بود
[ترجمه ترگمان]او با سوال کننده موافقت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A questioner in the studio audience asked the Labour MP to defend his party's recent statement.
[ترجمه گوگل]یکی از پرسشگران حاضر در استودیو از نماینده کارگر خواست تا از بیانیه اخیر حزبش دفاع کند
[ترجمه ترگمان]سوال کننده \"سوال کننده\" در استودیو از نماینده پارلمان خواست تا از بیانیه اخیر حزب خود دفاع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A girl in a school frock rapped the questioner from behind for this gross mistake.
[ترجمه گوگل]دختری با لباس مدرسه به خاطر این اشتباه فاحش از پشت به سوال کننده کوبید
[ترجمه ترگمان]دختری که لباس مدرسه اش را پوشیده بود از پشت به سوال کننده بازگشت تا این اشتباه شرم آور را جبران کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Jim Lehrer was the only questioner of the candidates in the debate.
[ترجمه گوگل]جیم لرر تنها سوال کننده از نامزدها در مناظره بود
[ترجمه ترگمان]جیم Lehrer تنها سوال کننده بود که در مناظره شرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The questioner should move to an empty seat as far away as possible.
[ترجمه گوگل]سوال کننده باید تا جای ممکن به یک صندلی خالی برود
[ترجمه ترگمان]\"سوال کننده\" باید تا جایی که ممکن است روی یک صندلی خالی حرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The questioner is interested in you; he does not mean to be impolite.
[ترجمه گوگل]سوال کننده به شما علاقه مند است منظور او بی ادبی نیست
[ترجمه ترگمان]سوال کننده به شما علاقمند است؛ قصد بی ادبی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Questioner: Is conflict necessary then? It may perhaps, after all, be the natural order of things.
[ترجمه گوگل]پرسشگر: آیا در این صورت تعارض لازم است؟ شاید به هر حال این نظم طبیعی اشیا باشد
[ترجمه ترگمان]questioner: پس آیا درگیری لازم است؟ شاید به هر حال، نظم طبیعی امور باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Avoid a questioner, for he is also a tattler.
[ترجمه گوگل]از پرسشگر بپرهیزید، زیرا او نیز اهل تلقین است
[ترجمه ترگمان]از یک سوال کننده اجتناب کنید، چون او نیز یک tattler است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Questioner: Can one really be free of tradition?
[ترجمه گوگل]پرسشگر: آیا واقعاً می توان از سنت رهایی یافت؟
[ترجمه ترگمان]questioner: آیا می تواند واقعا یک سنت باشد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Questioner : Is the witness - consciousness permanent or not?
[ترجمه گوگل]پرسشگر: آیا شاهد - شعور دائمی است یا خیر؟
[ترجمه ترگمان]questioner: آیا شهادت شاهد دائمی است یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پرسشگر (اسم)
questioner

انگلیسی به انگلیسی

• inquirer, asker; interrogator, investigator
a questioner is a person who is asking a question.

پیشنهاد کاربران

سوال کننده. پرسشگر
مثال:
Are you sure that you know the questioner?
آیا تو مطمئن هستی که سوال کننده را می شناسی؟
questionnaire = پرسشنامه
questioner = پرسشگر
A person who ask Questions
بازجوکننده
سوال کننده

بپرس