querulously

جمله های نمونه

1. 'What is going on?' she asked querulously.
[ترجمه گوگل]'چه خبره؟' او با تعجب پرسید
[ترجمه ترگمان]چه خبر شده؟ با اوقات تلخی پرسید:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Querulously, my father and I were seated side by side in my uncle's Humber.
[ترجمه گوگل]با تعجب، من و پدرم کنار هم در هامبر عمویم نشسته بودیم
[ترجمه ترگمان]من و پدرم در کنار عموی من پهلوی هم نشسته بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Mason querulously demands that they get his computer back up and running.
[ترجمه گوگل]میسون به سختی از آنها می خواهد که کامپیوترش را دوباره راه اندازی کنند
[ترجمه ترگمان]می سون می خواد دوباره کامپیوترش رو پیدا کنه و فرار کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. "Because if you are, " went on the old man querulously, "I wish you'd get me out of this place--or, at least, get them to put a comfortable rocker in here, "
[ترجمه گوگل]پیرمرد با حالتی متحیرانه گفت: «اگر تو هستی، کاش من را از این مکان بیرون می‌کردی، یا حداقل از آن‌ها می‌خواهی که یک راکر راحت اینجا بگذارند »
[ترجمه ترگمان]پیرمرد با اوقات تلخی گفت: \" چون اگر شما هستید، من آرزو می کنم که شما مرا از این مکان دور کنید، یا حداقل آن ها را وادار کنید صندلی راحتی را در این جا قرار دهند \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. "I don't know how we could manage without him, " answered the older woman querulously.
[ترجمه گوگل]زن مسن تر با متعجب پاسخ داد: "نمی دانم چگونه می توانستیم بدون او مدیریت کنیم "
[ترجمه ترگمان]زن مسن با اوقات تلخی پاسخ داد: من نمی دانم چه طور می توانیم بدون او موفق بشویم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• complainingly, discontentedly, peevishly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : querulousness
✅️ صفت ( adjective ) : querulous
✅️ قید ( adverb ) : querulously
با گله مندی، با گلایه، با شِکوِه،

بپرس