quenching


اب دادن، خاموش کردن، ترساندن علوم مهندسى : درجه سختى عمران : سریع خنک کردن زیست شناسى : فروکش

جمله های نمونه

1. Wine in the bottle does not quench thirst.
[ترجمه محمد صادقی] شراب در بطری تشنگی را برطرف نمی کند.
|
[ترجمه گوگل]شراب در بطری تشنگی را برطرف نمی کند
[ترجمه ترگمان]شراب در بطری تشنگی را خاموش نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Pouring oil on the fire is no way to quench it.
[ترجمه گوگل]ریختن روغن روی آتش راهی برای خاموش کردن آن نیست
[ترجمه ترگمان]ریختن روغن روی آتش هیچ راهی برای خاموش کردن آن نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The wine in the bolttle does not quench thirst.
[ترجمه گوگل]شراب داخل بطری تشنگی را برطرف نمی کند
[ترجمه ترگمان]شراب در the تشنگی را خاموش نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He quenched the fire with water.
[ترجمه گوگل]آتش را با آب خاموش کرد
[ترجمه ترگمان]آتش را با آب خاموش کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hot steel is quenched to harden it.
[ترجمه گوگل]فولاد داغ برای سفت شدن آن خاموش می شود
[ترجمه ترگمان]فولاد داغ برای محکم کردن آن خاموش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The firemen were unable to quench the fire.
[ترجمه گوگل]آتش نشانان نتوانستند آتش را خاموش کنند
[ترجمه ترگمان]آتش نشانی نمی توانستند آتش را خاموش کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Water afar quenches not fire.
[ترجمه گوگل]آب از دور آتش را خاموش نمی کند
[ترجمه ترگمان]آب از دور، quenches را آتش نمی زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do not quench your inspiration and your imagination. Do not become the slave of your model.
[ترجمه گوگل]الهام و تخیل خود را خاموش نکنید برده الگوی خودت نشو
[ترجمه ترگمان]الهام خود و تخیل خود را خاموش نکنید تبدیل به برده ای مدل خود نشوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He has to quench his desire for wealth.
[ترجمه گوگل]او باید میل خود را به ثروت فرو نشاند
[ترجمه ترگمان]او باید آرزوی ثروت خود را خاموش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Ice water is the only thing that really quenches my thirst .
[ترجمه گوگل]آب یخ تنها چیزی است که واقعاً تشنگی مرا رفع می کند
[ترجمه ترگمان]آب یخ تنها چیزیه که quenches رو quenches
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Instead of tea or coffee, drink water to quench your thirst.
[ترجمه گوگل]برای رفع تشنگی به جای چای یا قهوه آب بنوشید
[ترجمه ترگمان]به جای چای یا قهوه، آب بنوشید تا تشنگی خود را خاموش کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When it's hot, it's best to quench your thirst with water.
[ترجمه گوگل]وقتی هوا گرم است، بهتر است تشنگی خود را با آب رفع کنید
[ترجمه ترگمان]وقتی هوا گرم است، بهتر است تشنگیت را با آب خاموش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I quenched my thirst with a glass of cold beer.
[ترجمه گوگل]با یک لیوان آبجو سرد تشنگی ام را برطرف کردم
[ترجمه ترگمان]تشنگی مرا با یک لیوان آبجو سرد خاموش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government succeeded in quenching the riot.
[ترجمه گوگل]دولت موفق شد شورش را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]دولت در خاموش کردن شورش موفق شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We stopped at a small bar to quench our thirst.
[ترجمه گوگل]برای رفع تشنگی در یک بار کوچک توقف کردیم
[ترجمه ترگمان]در بار کوچکی توقف کردیم تا عطش خود را خاموش کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] خنک کردن سریع - آب دادن - سریع خنک کردن
[برق و الکترونیک] خاموش کننده
[نساجی] سرد کردن سریع پلیمر
[ریاضیات] تبرید سرد، سریع سرد کردن، سرمادهی، آبدهی

انگلیسی به انگلیسی

• satisfaction of a need (esp. thirst); extinguishing, putting out

پیشنهاد کاربران

خنک کردن، سرد کردن سریع، مانند غوطه ور شدن در روغن یا آب، جسم فلزی از دمای بالایی که در آن شکل گرفته است. این معمولاً برای حفظ خواص مکانیکی مرتبط با ساختار کریستالی یا توزیع فاز انجام می شود که با خنک شدن آهسته از بین می رود.
مهار کردن
quenching ( مهندسی بسپار )
واژه مصوب: سردایش
تعریف: فرایند سرد کردن سریع یک آلیاژ یا بسپار از درجۀ حرارت بالا تا دمای محیط
خنک کردن سریع و ناگهانی
خنک کردن

بپرس