1. to quell a riot
آشوب را فرونشاندن
2. Police used live ammunition to quell the disturbances.
[ترجمه گوگل]پلیس برای سرکوب ناآرامی ها از گلوله جنگی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس از مهمات جنگی برای فرونشاندن آشوب استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Police in riot gear were called in to quell the disturbances/unrest.
[ترجمه گوگل]پلیس با تجهیزات ضدشورش برای فرونشاندن اغتشاشات/ناآرامی ها فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]پلیس در تجهیزات ضد شورش فراخوانده شد تا آشوب و ناآرامی را سرکوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Soldiers were sent in to quell the riots.
[ترجمه گوگل]سربازان برای فرونشاندن شورش ها وارد شدند
[ترجمه ترگمان]سربازان برای فرونشاندن شورش فرستاده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The Information Minister is trying to quell fears of a looming oil crisis.
[ترجمه گوگل]وزیر اطلاعات در تلاش است تا ترس از یک بحران نفتی را از بین ببرد
[ترجمه ترگمان]وزیر اطلاعات می کوشد تا ترس از بحران احتمالی نفت را فرو بنشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Troops were sent in to quell the disorder.
[ترجمه گوگل]نیروها برای فرونشاندن این نابسامانی وارد شدند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی برای فرونشاندن این اختلال اعزام شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. 'Jerry?' she called, trying to quell the panic inside her.
[ترجمه گوگل]جری؟ او زنگ زد و سعی کرد وحشت درونش را فروکش کند
[ترجمه ترگمان]جری \"؟\" در حالی که می کوشید اضطراب درون او را فرو نشاند، فریاد زد:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Extra police were called in to quell the disturbances.
[ترجمه گوگل]پلیس بیشتری برای فرونشاندن این اغتشاشات فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]پلیس اضافی برای فرونشاندن آشوب فراخوانده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Troops were called in to quell the violence.
[ترجمه گوگل]نیروها برای سرکوب خشونت فراخوانده شدند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی برای فرونشاندن خشونت فراخوانده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This medicine will quell your sore throat.
[ترجمه گوگل]این دارو گلودرد شما را برطرف می کند
[ترجمه ترگمان]این دارو گلو درد شما را سرکوب خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Saying it helped to quell that flicker of excitement.
[ترجمه گوگل]گفتن آن به فرونشاندن این سوسو زدن هیجان کمک کرد
[ترجمه ترگمان]با گفتن این حرف کم کم داشت از هیجان فرو می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Extra police were called to quell the disturbance when, without provocation, Williamson punched Mr Coulthard.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ویلیامسون بدون تحریک، آقای کولتارد را مشت کرد، پلیس بیشتری برای فرونشاندن اغتشاش فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]پلیس اضافی فرا خوانده شد تا آشوب را سرکوب کند، در حالی که provocation، ویلیامسون را هدف قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. To quell a riot, she kept a sympathetic hand on the manager's arm while the young boy repeated her instructions.
[ترجمه گوگل]برای سرکوب یک شورش، او دست دلسوزانه ای را روی بازوی مدیر نگه داشت در حالی که پسر جوان دستورات او را تکرار می کرد
[ترجمه ترگمان]برای فرو کردن یک شورش، یک دستش را روی بازوی مدیر نگه داشت و پسر جوان دستور او را تکرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Even this cold weather can not quell it.
[ترجمه گوگل]حتی این هوای سرد هم نمی تواند آن را خاموش کند
[ترجمه ترگمان]حتی این هوای سرد هم نمی تواند آن را فرو بنشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید