quantum

/ˈkwɑːntəm//ˈkwɒntəm/

معنی: ذره، میزان، درجه، مقدار، مبلغ، اندازه، پله، کمیت
معانی دیگر: (فیزیک) کوانتوم، چنده، چندایی، چندش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: quanta
(1) تعریف: an irreducible quantity of energy, such as a photon of light.

(2) تعریف: a discrete and irreducible unit of measurement, such as the spin of an elementary particle.

(3) تعریف: any measurable amount, or a given quantity or portion.

- a quantum of knowledge
[ترجمه باده] ذره ای از دانش
|
[ترجمه گوگل] یک کوانتومی از دانش
[ترجمه ترگمان] یک مکانیک کوانتومی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the quantum of those designated as impoverished
[ترجمه باده] اندکی از آنهایی که فقیر شناخته میشوند
|
[ترجمه گوگل] تعداد کسانی که به عنوان فقیر تعیین شده اند
[ترجمه ترگمان] کوانتومی از کسانی که فقیر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. quantum physics
فیزیک کوانتوم

2. the country's industries have made a quantum leap
صنایع کشور پیشرفت عظیمی کرده است.

3. Both quantum mechanics and chaos theory suggest a world constantly in flux.
[ترجمه گوگل]هم مکانیک کوانتومی و هم تئوری آشوب حاکی از جهانی بودن دائماً در جریان است
[ترجمه ترگمان]هم مکانیک کوانتومی و هم تیوری هرج و مرج یک جهان را به طور پیوسته در جریان القا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Each person receives his proper quantum.
[ترجمه گوگل]هر فرد کوانتوم مناسب خود را دریافت می کند
[ترجمه ترگمان]هر فرد کوانتومی مناسب خود را دریافت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There has been a quantum leap in the range of the wines sold in the UK.
[ترجمه رضا نادی] یک جهش پله ای در انواع شرابهایی که در انگلستان فروخته شده وجود داشت
|
[ترجمه گوگل]یک جهش کوانتومی در محدوده شراب های فروخته شده در بریتانیا وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]یک جهش کوانتومی در طیف وسیعی از شرابه ای فروخته شده در انگلستان وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The quantum leap in writing technology came with the introduction of personal computers.
[ترجمه گوگل]جهش کوانتومی در فناوری نوشتن با معرفی کامپیوترهای شخصی به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]جهش کوانتومی در تکنولوژی نوشتاری با معرفی کامپیوترهای شخصی به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Do you know who originated the theory of quantum?
[ترجمه گوگل]آیا می دانید نظریه کوانتوم از چه کسی آغاز شد؟
[ترجمه ترگمان]میدونی کی از تئوری کوانتوم استفاده کرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The treatment of breast cancer has taken a quantum leap forward.
[ترجمه گوگل]درمان سرطان سینه یک جهش کوانتومی به جلو داشته است
[ترجمه ترگمان]درمان سرطان پستان جهشی کوانتومی داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The vaccine represents a quantum leap in healthcare.
[ترجمه باده] این واکسن یک جهش ناگهانی در زمینه بهداشت ارائه کرده
|
[ترجمه گوگل]این واکسن نشان دهنده یک جهش کوانتومی در مراقبت های بهداشتی است
[ترجمه ترگمان]این واکسن نشان دهنده یک جهش کوانتومی در مراقبت های بهداشتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Quantum mechanics is the study of the way atoms behave.
[ترجمه گوگل]مکانیک کوانتومی مطالعه نحوه رفتار اتم ها است
[ترجمه ترگمان]مکانیک کوانتومی مطالعه رفتار اتم ها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The appointment of a female director is a quantum leap for women's equality.
[ترجمه گوگل]انتصاب یک کارگردان زن یک جهش کوانتومی برای برابری زنان است
[ترجمه ترگمان]انتصاب یک کارگردان زن جهش کوانتومی برای برابری زنان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The quantum model in physics contains the possibility that individual quanta can be at different energy levels.
[ترجمه گوگل]مدل کوانتومی در فیزیک حاوی این امکان است که کوانتوم های فردی می توانند در سطوح مختلف انرژی باشند
[ترجمه ترگمان]مدل کوانتومی در فیزیک، این احتمال را دارد که یک کوانتوم منفرد می تواند در سطوح مختلف انرژی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Laing rejected classical psychoanalysis just as quantum theory rejected classical physics.
[ترجمه گوگل]لائینگ روانکاوی کلاسیک را رد کرد، همانطور که نظریه کوانتومی فیزیک کلاسیک را رد کرد
[ترجمه ترگمان]Laing، همان طور که نظریه کوانتومی فیزیک کلاسیک را رد کرد، روان کاوی کلاسیک را رد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I have just given you the traditional quantum mechanical recipe for calculating probabilities.
[ترجمه گوگل]من به تازگی دستور مکانیک کوانتومی سنتی برای محاسبه احتمالات را به شما ارائه کردم
[ترجمه ترگمان]من فقط دستور العمل مکانیک کوانتومی سنتی برای محاسبه احتمالات را به شما دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذره (اسم)
ace, particle, bit, whit, speck, grain, jot, quantum, atomy, minim, nip, iota, shred, mammock, fraction, dust, stiver, corpuscle, flyspeck, vestige, frustum, groat, little bit, little part, scruple, tittle

میزان (اسم)
measure, rate, adjustment, bulk, criterion, level, amount, size, mete, balance, quantum, equilibrium, equipoise, dimension, scales

درجه (اسم)
measure, length, point, gage, gauge, mark, alloy, degree, grade, rating, scale, quantum, proportion, peg, gradation, thermometer, thermometre, pitch, stair, step

مقدار (اسم)
extent, measure, value, content, amount, size, deal, scantling, quantity, quantum, magnitude, proportion, mouthful, percentage, certain number, dose, summa

مبلغ (اسم)
tot, sum, amount, quantity, missionary, propagandist, quantum, informer

اندازه (اسم)
tract, limit, extent, measure, bulk, volume, span, size, gage, gauge, deal, scale, quantity, quantum, magnitude, measurement, meter, indicator, dimension

پله (اسم)
degree, scale, quantum, stage, echelon, stair, step, rung, round of the ladder

کمیت (اسم)
quantity, quantum, shagreen

تخصصی

[کامپیوتر] ذره .
[برق و الکترونیک] کوانتوم کوچکترین کمیت انرژی که می تواند با یک پدیده معین در ارتباط باشد کوانتوم تابش الکترومغناطیس، فوتون است . - کوانتم، مقدار
[حقوق] میزان، مقدار
[ریاضیات] کوانتم، پیمانه

انگلیسی به انگلیسی

• amount; particular quantity; part, portion; large quantity; basic unit of radiant energy (physics)
a quantum is a quantity of something, especially a very small quantity; a formal use.
quantum is used to describe theories in physics and mathematics which are concerned with atomic particles; a technical use.

پیشنهاد کاربران

مقدار پایه
در جایگاه صفت به معنی" ناگهانی"
quantum ( شیمی )
واژه مصوب: کوانتوم
تعریف: کوچک ترین مقدار هر کمیت فیزیکی که می‏تواند به طور مستقل وجود داشته باشد
quantum
دَر پارسی اَندازه یِ ناچیز ، کَم ، اَندَک با تَکواژ هایِ کَه یا کِه مانَندِ : کِهتَر ، کَهِستان ، کَهین =کَسین
( سِمنانی ) ، اَند دَر اَندَک بینانده یا بَیان می شَوَد. واژه یِ مِقدار دَر پارسی " تا " اَست مِتلِ ( مِثلِ ) : یِکتا ( یِک تا ) ، دوتا، سه تا . . .
...
[مشاهده متن کامل]

پیشنَهاد بَرایِ مِقدارِ قَلیل یا اَندازه یِ ناچیز :
کَهتا ، کِهتا ، کَمتا ، اَندَکتا ، اَندتا ، چَندتا ، چَندَکتا ، چَنتا ( چَن کوتاه شُده یِ چَند )
خودِ "چَند" دو بَخش دارَد : چَند : چ - اَند که " چ " هَمان نِشانِ پُرسِشِ " چه " اَست وَ اَند:" تا یا مِقدارِ ناچیز "، مانَندِ : دو سال وُ اَندی ، چَهار ماه وُ اَندی ، هَشتاد هِزار وُ اَندی

گسسته . پله پله ای . میزان معیین
نسبتا پیوسته، پیوسته

بپرس