quantize


(فیزیک) کوانتش کردن، کوانتومی کردن، کوانتیده کردن، چندا کردن، با تئوری و فرمول صفات و کیفیت چیزی را تعیین کردن، نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن

جمله های نمونه

1. Firstly form a subband pyramid and quantize all wavelet coefficients using uniform scalar quantizer .
[ترجمه گوگل]ابتدا یک هرم زیر باند تشکیل دهید و تمام ضرایب موجک را با استفاده از کوانتایزر اسکالر یکنواخت کوانتیزه کنید
[ترجمه ترگمان]ابتدا یک هرم subband را شکل داده و تمامی ضرایب موجک را با استفاده از quantizer عددی یکنواخت شکل می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Firstly, on bisecting K-means is used to quantize image roughly and then we refine the image by improved spectral clustering based weighted distance.
[ترجمه گوگل]در مرحله اول، در دو نیم‌سازی K-means برای کمی کردن تصویر تقریباً استفاده می‌شود و سپس تصویر را با بهبود فاصله وزنی مبتنی بر خوشه‌بندی طیفی اصلاح می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ابتدا، به دو قسمت کردن K - means برای quantize تصویر به طور تقریبی استفاده می شود و سپس ما تصویر را با بهبود خوشه بندی طیفی مبتنی بر فاصله وزنی بهبود می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. WT-TCQ uses TCQ to quantize wavelet coefficients and gains better compression performance. The advantages of this algorithm are more obvious at large rate.
[ترجمه گوگل]WT-TCQ از TCQ برای کمی کردن ضرایب موجک استفاده می کند و عملکرد فشرده سازی بهتری به دست می آورد مزایای این الگوریتم در سرعت زیاد آشکارتر است
[ترجمه ترگمان]WT - TCQ از TCQ برای quantize ضرایب موجک استفاده کرده و عملکرد فشرده سازی بهتر را کسب می کند مزایای این الگوریتم در نرخ بالای بیشتر مشهود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. So we quantize LSF parameters each frame to overcome the shortcoming of high delay.
[ترجمه گوگل]بنابراین ما پارامترهای LSF را در هر فریم کوانتیزه می کنیم تا بر کمبود تاخیر زیاد غلبه کنیم
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما هر فریم را برای غلبه بر کمبود تاخیر بالا به کار بردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This leads to an increase in the translational momentum of the molecule, which is not quantized.
[ترجمه گوگل]این منجر به افزایش تکانه انتقالی مولکول می شود که کوانتیزه نشده است
[ترجمه ترگمان]این منجر به افزایش در حرکت انتقالی مولکول می شود، که quantized نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Value - at - Risk ( VaR ) is a model developed in recent years quantize and control financial risk.
[ترجمه گوگل]ارزش در معرض خطر (VaR) مدلی است که در سال‌های اخیر برای اندازه‌گیری و کنترل ریسک مالی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]ارزش ریسک در ریسک (VaR)مدلی است که در سال های اخیر توسعه یافته و ریسک مالی را کنترل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Readability test is a common used reading text test in English speaking countries. It applies scientific formula to quantize the linguistic features of a text and then provides its readability index.
[ترجمه گوگل]تست خوانایی یک آزمون متن خواندنی رایج در کشورهای انگلیسی زبان است از فرمول علمی برای کمی کردن ویژگی های زبانی یک متن استفاده می کند و سپس شاخص خوانایی آن را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]آزمون Readability یک آزمون متنی مورد استفاده در کشورهای انگلیسی زبان است این روش از فرمول علمی برای quantize ویژگی های زبانی یک متن استفاده می کند و سپس شاخص خوانایی خود را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The intervals of a set or group used to quantize a function.
[ترجمه گوگل]فواصل یک مجموعه یا گروه مورد استفاده برای کمی کردن یک تابع
[ترجمه ترگمان]فواصل یک مجموعه یا گروه برای تعیین یک تابع استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. According to the physical mechanism of the generation of the resistance or the electron phonon interaction, a new method is proposed to quantize the RLC electric circuit.
[ترجمه گوگل]با توجه به مکانیسم فیزیکی تولید مقاومت یا برهمکنش فونون الکترون، روش جدیدی برای کوانتیزه کردن مدار الکتریکی RLC پیشنهاد شده است
[ترجمه ترگمان]با توجه به مکانیزم فیزیکی نسل مقاومت یا برهمکنش الکترون، روش جدیدی برای quantize مدار الکتریکی RLC پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Secondly, in theory, it lacks of an index system to quantize international development level for multinational corporations.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، از نظر تئوری، فاقد یک سیستم شاخص برای کمی کردن سطح توسعه بین‌المللی برای شرکت‌های چند ملیتی است
[ترجمه ترگمان]دوم، در نظریه، فقدان یک سیستم شاخص برای توسعه سطح توسعه بین المللی برای شرکت های چند ملیتی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The results from the ability of satisfactory and can be used to quantize the ability of air defense missile systems to intercept targets under the conditions given by using an ideal efficiency model.
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از توانایی رضایت بخش است و می تواند برای کمی سازی توانایی سامانه های موشکی پدافند هوایی در رهگیری اهداف تحت شرایط ارائه شده با استفاده از یک مدل کارایی ایده آل مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه ترگمان]نتایج حاصل از قابلیت رضایت بخش بودن و می تواند برای کاهش توانایی سیستم های موشکی پدافند هوایی جهت رهگیری هدف در شرایطی که با استفاده از یک مدل بهره وری ایده آل مورد استفاده قرار می گیرد، مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As in the particle in a box, it is the boundary conditions that force us to quantize the energy.
[ترجمه گوگل]همانطور که در ذرات یک جعبه، این شرایط مرزی است که ما را مجبور می کند انرژی را کمیت کنیم
[ترجمه ترگمان]مانند ذره در یک جعبه، این شرایط مرزی است که ما را وادار می سازد تا انرژی را کاهش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Entropy was the importance gist of estimating system's evolvement, so it was ver'y necessary to quantize system entropy.
[ترجمه گوگل]آنتروپی اصل مهم تخمین تکامل سیستم بود، بنابراین کوانتیزه کردن آنتروپی سیستم بسیار ضروری بود
[ترجمه ترگمان]انتروپی منبع اصلی تخمین زدن سیستم بود، بنابراین برای آنتروپی سیستم ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] پله ای کردن، رقمی کردن .
[برق و الکترونیک] کوانتیدن تبدیل یک متغیر به تعداد گسسته ای از مقادیر ممکن سن یک فرد معمولاً به صورت عدد کل سالها کوانتیده می شود. - گوانتیزه کردن

انگلیسی به انگلیسی

• restrict a variable to a specific set of values, form into quanta (physics); subdivide into small but measurable units; express in terms of quantum mechanics (also quantise)

پیشنهاد کاربران

با تئوری و فرمول خصوصیات، ویژگیها و کیفیت چیزی را تعیین کردن

بپرس