1. He retained his private practice as a quantity surveyor from his office at No. Parliament Street.
[ترجمه گوگل]او مطب خصوصی خود را به عنوان نقشه بردار کمیت در دفتر خود در خیابان پارلمان حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]او عمل خصوصی خود را به عنوان یک معمار کمیت از دفتر خود در خیابان شماره پارلمنت حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او عمل خصوصی خود را به عنوان یک معمار کمیت از دفتر خود در خیابان شماره پارلمنت حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Another big cod fell to Cardiff quantity surveyor Steve Williams on his first-ever fishing trip.
[ترجمه گوگل]ماهی بزرگ دیگری در اولین سفر ماهیگیری خود به دست استیو ویلیامز، نقشه بردار کمیت کاردیف افتاد
[ترجمه ترگمان]یک ماهی بزرگ دیگر، استیو ویلیامز را در اولین سفر ماهیگیری خود قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یک ماهی بزرگ دیگر، استیو ویلیامز را در اولین سفر ماهیگیری خود قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He also works with the quantity surveyor to prepare budget costs.
[ترجمه گوگل]او همچنین با نقشه بردار کمیت برای تهیه هزینه های بودجه کار می کند
[ترجمه ترگمان]او همچنین با ارزیاب کمیت برای آماده سازی هزینه های بودجه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او همچنین با ارزیاب کمیت برای آماده سازی هزینه های بودجه کار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The association's own quantity surveyor and marketing department made detailed investigations.
[ترجمه گوگل]بخش نقشهبردار و بخش بازاریابی خود انجمن بررسیهای دقیقی انجام داد
[ترجمه ترگمان]اداره کمیت خودش شرکت و دپارتمان بازاریابی تحقیقات مفصلی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اداره کمیت خودش شرکت و دپارتمان بازاریابی تحقیقات مفصلی انجام دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Coordination with quantity surveyor in analyzing possible cost savings and to highlight cost overruns ( if any ).
[ترجمه گوگل]هماهنگی با نقشه بردار کمیت در تجزیه و تحلیل صرفه جویی در هزینه های احتمالی و برجسته کردن بیش از حد هزینه ها (در صورت وجود)
[ترجمه ترگمان]هماهنگی با ارزیاب کمیت در تحلیل پساندازهای هزینه ممکن و افزایش هزینه های مازاد (در صورت وجود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هماهنگی با ارزیاب کمیت در تحلیل پساندازهای هزینه ممکن و افزایش هزینه های مازاد (در صورت وجود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In charge of the technical and quantity surveyor in machining workshop and assembling workshop.
[ترجمه گوگل]مسئول نقشه بردار فنی و کمی در کارگاه ماشینکاری و کارگاه مونتاژ
[ترجمه ترگمان]سرپرست of فنی و کمیت در کارگاه ماشینکاری و مونتاژ کارگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سرپرست of فنی و کمیت در کارگاه ماشینکاری و مونتاژ کارگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. In addition, surveyors and quantity surveyor and so on, as well as social workers and psychologists, and so on, are very popular.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نقشه برداران و نقشه برداران کمیت و غیره و همچنین مددکاران اجتماعی و روانشناسان و بسیار محبوب هستند
[ترجمه ترگمان]به علاوه، ارزیاب و ارزیاب کمیت و غیره و نیز مددکاران اجتماعی و روانشناسان، و غیره، بسیار محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به علاوه، ارزیاب و ارزیاب کمیت و غیره و نیز مددکاران اجتماعی و روانشناسان، و غیره، بسیار محبوب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Requirements: Bachelor Degree in QS (Quantity Surveyor) or related field of study, and prefer 4 years or above experience.
[ترجمه گوگل]شرایط: مدرک لیسانس در QS (Quantity Surveyor) یا رشته تحصیلی مرتبط و ترجیحاً 4 سال یا بالاتر تجربه
[ترجمه ترگمان]الزامات: درجه لیسانس در QS (مقدار Surveyor)یا رشته مربوط به مطالعه، و ۴ سال یا بالاتر را ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]الزامات: درجه لیسانس در QS (مقدار Surveyor)یا رشته مربوط به مطالعه، و ۴ سال یا بالاتر را ترجیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The costing process for nominated suppliers also involves the client's quantity surveyor.
[ترجمه گوگل]فرآیند هزینه یابی برای تامین کنندگان معرفی شده همچنین شامل نقشه بردار کمیت مشتری می شود
[ترجمه ترگمان]فرآیند \"هزینه یابی هدف\" نیز شامل the کمیت مشتری نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرآیند \"هزینه یابی هدف\" نیز شامل the کمیت مشتری نیز می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Raised in a middle class, Protestant home, the son of a quantity surveyor and a nurse, he was sent off at the age of 14 to attend the same school which Oscar Wilde had attended.
[ترجمه گوگل]او که در یک طبقه متوسط و خانه پروتستان بزرگ شد، پسر یک نقشه بردار کمیت و یک پرستار بود، در سن 14 سالگی برای تحصیل در همان مدرسه ای که اسکار وایلد در آن تحصیل کرده بود، اخراج شد
[ترجمه ترگمان]او که در طبقه متوسط، خانه پروتستان، صاحب یک معمار کمیت و یک پرستار بزرگ شد، در سن ۱۴ سالگی برای حضور در همان مدرسه ای که اسکار وایلد در آن شرکت کرده بود، فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او که در طبقه متوسط، خانه پروتستان، صاحب یک معمار کمیت و یک پرستار بزرگ شد، در سن ۱۴ سالگی برای حضور در همان مدرسه ای که اسکار وایلد در آن شرکت کرده بود، فرستاده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The first case study demonstrates the decentralization of client-orientated financial management, from consultant quantity surveyor to a number of multidisciplinary cluster leaders.
[ترجمه گوگل]اولین مطالعه موردی تمرکززدایی مدیریت مالی مشتری مدار، از نقشه بردار کمیت مشاور گرفته تا تعدادی از رهبران خوشه های چند رشته ای را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]اولین مطالعه موردی عدم تمرکز مدیریت مالی محور گرا، از کمیت مشاور به تعدادی از رهبران خوشه چند رشته ای را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اولین مطالعه موردی عدم تمرکز مدیریت مالی محور گرا، از کمیت مشاور به تعدادی از رهبران خوشه چند رشته ای را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. As the contract is carried out, the quantities actually used are measured by a quantity surveyor and the contractor is paid on the basis of these amounts.
[ترجمه گوگل]با انجام قرارداد، مقادیر واقعی استفاده شده توسط نقشه بردار کمیت اندازه گیری می شود و بر اساس این مبالغ به پیمانکار پرداخت می شود
[ترجمه ترگمان]همانطور که قرارداد انجام می شود، مقادیر واقعی مورد استفاده توسط ارزیاب کمیت اندازه گیری می شوند و پیمان کار براساس این مقادیر هزینه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همانطور که قرارداد انجام می شود، مقادیر واقعی مورد استفاده توسط ارزیاب کمیت اندازه گیری می شوند و پیمان کار براساس این مقادیر هزینه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The founder of the company, Mr Tommy Yim Yu Kwong, is a qualified quantity surveyor with extensive experience in the Hong Kong construction industry.
[ترجمه گوگل]موسس این شرکت، آقای تامی ییم یو کوونگ، یک نقشه بردار کمیت واجد شرایط با تجربه گسترده در صنعت ساخت و ساز هنگ کنگ است
[ترجمه ترگمان]موسس این شرکت، آقای تامی Yim یو Kwong، یک نقشه برداری از کمیت با تجربه گسترده در صنعت ساخت وساز هنگ کنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]موسس این شرکت، آقای تامی Yim یو Kwong، یک نقشه برداری از کمیت با تجربه گسترده در صنعت ساخت وساز هنگ کنگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. A fellow of both RICS and the Institution of Surveyors Malaysia (ISM), Ong is also a Registered Quantity Surveyor with the Board of Quantity Surveyors Malaysia.
[ترجمه گوگل]اونگ که یکی از اعضای RICS و موسسه نقشهبرداران مالزی (ISM) است، همچنین یک نقشهبر ثبتشده کمیت در هیئت نقشهبرداران کمیت مالزی است
[ترجمه ترگمان]هم کار هر دو rics و موسسه of مالزی (ISM)، Ong همچنین یک مقدار ثبت شده برای تعداد کمیت در مالزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هم کار هر دو rics و موسسه of مالزی (ISM)، Ong همچنین یک مقدار ثبت شده برای تعداد کمیت در مالزی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید