1. it is difficult to quantify space journeys
سنجیدن ارزش سفرهای فضایی دشوار است.
2. It's difficult to quantify how many people will be affected by the change in the law.
[ترجمه گوگل]تعیین کمیت تعداد افراد تحت تأثیر تغییر قانون دشوار است
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت تعداد افراد تحت تاثیر تغییر در قانون دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It is difficult to quantify an exact figure as firms are reluctant to declare their losses.
[ترجمه گوگل]تعیین کمیت رقم دقیق دشوار است زیرا شرکت ها تمایلی به اعلام زیان خود ندارند
[ترجمه ترگمان]تعیین یک رقم دقیق به عنوان شرکت هایی که تمایلی به اعلام losses ندارند، دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The risks to health are impossible to quantify.
[ترجمه گوگل]میزان خطرات برای سلامتی غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت خطرات برای سلامتی غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. It is not an easy matter to quantify the economic role of government.
[ترجمه گوگل]تعیین کمیت نقش اقتصادی دولت کار آسانی نیست
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت نقش اقتصادی دولت کار آسانی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It may, of course, be easier to quantify risk for natural hazards because of historical records and statistical estimation of recurrence intervals.
[ترجمه گوگل]البته ممکن است به دلیل سوابق تاریخی و تخمین آماری فواصل عود، کمی کردن ریسک برای خطرات طبیعی آسان تر باشد
[ترجمه ترگمان]البته، تعیین کمیت ریسک برای خطرات طبیعی به دلیل سوابق تاریخی و تخمین آماری فواصل تکرار آسان تر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The incidence of elder abuse is hard to quantify.
[ترجمه گوگل]میزان بروز سوء استفاده از سالمندان به سختی قابل اندازه گیری است
[ترجمه ترگمان]میزان رخداد سو استفاده از سالمندان به سختی تعیین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The research should help quantify the differences between older and younger drivers.
[ترجمه گوگل]این تحقیق باید به کمیت تفاوت بین رانندگان مسن و جوان کمک کند
[ترجمه ترگمان]این تحقیق باید به کمی کردن تفاوت های بین رانندگان مسن تر و کوچک تر کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It's difficult to quantify how long it will take to finish the project.
[ترجمه گوگل]تعیین کمیت چقدر طول می کشد تا پروژه به پایان برسد دشوار است
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت این که چقدر طول می کشد تا پروژه به پایان برسد دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The benefits are difficult to quantify but qualitatively they would mean faster and more predictable service for lexicographers.
[ترجمه گوگل]تعیین کمیت مزایا دشوار است اما از نظر کیفی به معنای خدمات سریعتر و قابل پیش بینی تر برای فرهنگ نویسان است
[ترجمه ترگمان]این منافع برای تعیین کمیت دشوار است اما به طور کیفی به معنی خدمات سریع تر و قابل پیش بینی تری برای lexicographers است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. From this view any attempt to quantify or verify the meanings is misleading.
[ترجمه گوگل]از این دیدگاه، هرگونه تلاش برای تعیین کمیت یا تأیید معانی گمراه کننده است
[ترجمه ترگمان]از این دیدگاه هر تلاشی برای تعیین کمیت یا بررسی معانی گمراه کننده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It is impossible to quantify what an active cultural life does for a city.
[ترجمه گوگل]نمی توان کمیت کرد که یک زندگی فرهنگی فعال برای یک شهر چه می کند
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت آنچه که یک زندگی فرهنگی فعال برای یک شهر انجام می دهد، غیر ممکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. These are more difficult to quantify.
14. The damage caused to the tourist industry is difficult to quantify.
[ترجمه گوگل]خسارات وارده به صنعت گردشگری به سختی قابل محاسبه است
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت آسیب های وارده به صنعت گردشگری دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The cost of the fire damage is impossible to quantify.
[ترجمه گوگل]هزینه خسارت آتش سوزی غیرممکن است
[ترجمه ترگمان]تعیین کمیت تلفات آتش سوزی امکان پذیر نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید